شواهد ژنی جدید از مهاجمان کوچنشینی که سراسر آسیا را با سرعت پیمودند
شواهد ژنی جدید از مهاجمان کوچنشینی که سراسر آسیا را با سرعت پیمودند
پس از فروپاشی امپراتوری رم اروپا دچار هرجومرج شد. اقوام مختلف از دور و نزدیک در اروپا تاختوتاز کردند و مردمانی از قبایل هون، گوت و واندال توانستند نام خود را در کتابهای تاریخ حک کنند؛ البته پیش از اینکه توسط موج جدیدی از مهاجمان نابود شوند. در میان این اقوام، مردمانی کمتر شناختهشده با خاستگاهی مرموز وجود داشتند، جنگجویان ماهر آوار یکی از آنها بودند.
این گروه از جنگجویان سواره در سال ۵۶۷ یا ۵۶۸ میلادی از سمت شرق به اروپا وارد شدند و با بیرون راندن اقوام ژرمنی در حوضهی کارپات در جنوبشرقی اروپای مرکزی ساکن شدند. آوارها بهمدت ۲۰۰ سال در این منطقه سکونت داشتند تا اینکه در اواخر قرن هشتم از فرانکها شکست خورده و مجبور به فرار شدند.
بیشتر دانش ما از آوارها از نوشتههایی سرچشمه میگیرد که توسط تاریخنگاران بیزانسی نوشته شده است، بنابراین بیجهت نیست که به درستی این نوشتهها و وجود غرضورزی ناشی از ترس و نفرت نویسندگان از آوارها شک داشته باشیم. حتی در برخی از این متون ادعاهای بزرگی مطرح شده از جمله اینکه این افراد مهاجم از مردمان آوار واقعی نیستند و هویت جعلی خود را از دودمانهایی در شرق دور دزدیدهاند.
- حل معمای ناپدید شدن تمدن پیشرفته چینی در ۴۰۰۰ سال پیش
اکنون مطالعهی ژنتیکی جدیدی که روی بقایای بهدستآمده از قبرهای باستانی مردم دودمان آوار انجام گرفته نشان میدهد که این افراد واقعاً از تبار آسیای مرکزی در همسایگی شرق اروپا هستند. نتایج این مطالعه اولین مدرک معتبر از یک مهاجرت گسترده و بسیار سریع در تاریخ بشر است. چونگوان جئونگ، متخصص ژنتیکی جمعیت در دانشگاه ملی سئول در این مورد میگوید:
آنها مسافت ۵ هزار کیلومتر را در چند سال طی کردند تا از مغولستان به قفقاز برسند و بعد از ۱۰ سال در مجارستان کنونی ساکن شدند. این سریعترین مهاجرت مسافتدور در تاریخ بشر است که ما تاکنون موفق به کشف آن شدهایم.
دادههای ژنتیکی این مطالعه بههمراه گزارشهای تاریخی تأیید میکند که خاستگاه آوارها منطقهی روران بوده است. روران اولین کنفدراسیون از قبایل کوچنشین یا ایلیاتی مغولی بود که توسط یک خان اداره میشد. خاقانات روران که در قرن چهارم میلادی تشکیل شده بود بعد از یکونیم قرن به دست اقوام آسیایی رقیب یعنی ترکها نابود شد. این واقعه بهمنزلهی سرآغاز قدرت گرفتن مردمان ترک در قارهی آسیا بود. در اینجا توضیح این نکته حائز اهمیت است که برخلاف باور درمیان برخی عامهی مردم، ترکها و مغولها دو گروه مختلف از مردمان آسیایی با زبانهای کاملاً متفاوت و دارای تضاد منافع و رقابت در برخی بازههای تاریخی بودهاند.
تنها ۱۵ سال بعد از فروپاشی روران، دیپلماتهای شهر بیزانتوم، پایتخت رم شرقی در گزارشهای خود از مردمانی میگویند که خود را آوار مینامند و بهخاطر دشمنی و نزاع با گروههای ترک در آنسوی دنیا به حوضهی کارپات پناه آوردهاند.
اما نام آوارها زمانی سر زبانها افتاد که این قوم دست به حملاتی در سراسر اروپای شرقی زدند که در نهایت به محاصرهی مشترک شهر قسطنطنیه [توسط آوارها، اسلاوها و ساسانیها] انجامید.
در این زمان یک تاریخشناس اهل رم شرقی و متولد مصر بهنام تئوفیلاکت سیموکاتا استدلال میکند که این جنگجویان ماهر شاید هویت جعلی داشته باشند و درواقع ممکن است ترکیبی از نسل اقوامی باشند که به اروپا بسیار نزدیکتر بودهاند. سیموکاتا معتقد بود:
درواقع حتی تاکنون این مردمان شبهآوار (چراکه خواندن آنها به این نام صحیحتر بهنظر میرسد) از لحاظ تبار خود چنددسته شدهاند، برخی نام ریشهدار و مورداحترام وار را بهدوش میکشند در حالیکه برخی دیگر چونی نامیده میشوند.
بیشتر اطلاعات ما از مردمان آوار از نوشتههای دشمنان آنها بهدست آمده؛ چراکه آوارهای حوضهی کارپات هیچ گزارش مکتوبی از خود به یادگار نگذاشتهاند، بااینحال بقایای باستانی مفصلی از آنها کشف شده است. محققان در طول یکدههی گذشته با تحلیل بقایای بهدستآمده از صدها منطقهی مسکونی شامل صدهزار قبر باستانی توانستهاند به دادههای باارزشی از نحوهی زندگی، جنگیدن و مرگ آنها دست پیدا کنند.
ما اکنون میدانیم که جامعهی آوارها از لحاظ فرهنگی دارای تنوع بوده است، همچنین آنها از اسیرهایی که از مناطق بالکان بهدست آورده بودند برای کار کشیدن یا یادگیری و افزایش دانش خود استفاده میکردند. با اینکه در مورد تاریخ هیچگاه نمیتوان با اطمینان سخن گفت؛ اما شکی وجود ندارد که آوارها، سوار بر اسب بهسرعت از آسیای مرکزی گریختهاند و هر سال صدها کیلومتر بین خود و مهاجمان ترک فاصله انداختهاند.
- مرموزترین رصدخانه خورشیدی قاره امریکا را چه کسانی ساختهاند؟
اما بهنظر میرسد آوارها بعد از سکنی گزیدن در خانهی جدید خود همچنان به پذیرش مردمانی از تبارهای مختلف ادامه دادند. گیدو گنکی-روسکونه، متخصص ژنتیک در بخش علوم تاریخ انسانی در مؤسسهی مکس پلانک و نویسندهی اول مقاله محققان در مورد نتایج مطالعهی خود توضیح میدهد که چگونه تیم او توانستند به شواهد وجود تنوع ژنتیکی در بین مهاجمان آوار دست پیدا کنند. او میگوید:
علاوه بر خویشاوندی ژنتیکی آوارها با مردمان نواحی شمالشرقی آسیا و خاستگاه احتمالی آنها در خاقانات روران، با بررسی بقایای مکانهای باستانی دورهی آوارها در قرن هفتم میلادی میتوان مشاهده کرد که ۲۰ الی ۳۰ درصد از مردم غیراهلی منطقه از مردمانی غیر از آوارها تشکیل شده بودند که احتمالاً اهل قفقاز و استپهای آسیای غربی بودهاند. این موضوع بهنوبهی خود نشانگر مهاجرتهای بیشتر به منطقه در قرن ششم میلادی و بعد از رسیدن آوارها به آنجا بوده است.
متأسفانه اطلاعات ژنتیکی بهدست آمده نمیتواند تصویر واضحتری از وضعیت اتنیکی یا جدول زمانی مهاجرت مردمان مختلف ارائه دهد، بااینحال این مطالعه بیشک نشان میدهد که بخشی از مردمان اروپای شرقی از نسل خاقانات مغولی بودند که از آن سوی دنیا مهاجرت کردند.
با پایان یافتن قرن هشتم میلادی تهدیدات آوارها نیز رو به خاموشی گذاشت. ساکنان حوضهی کارپات یا همان سوارکاران سابق قهار مغولی درنتیجهی عدم مذاکره با نیروهای شارل بزرگ از دودمان کارولنژی دوباره مجبور به فرار از خانهی خود شدند و تبار مشهور آنها در تاریکی اروپا به همان سرعتی که از راه رسیده بود، محو شد.