یوتیوب حق همه است نهفقط دانشجویان یک دانشگاه؛ یادداشتی از سعید ارکانزاده

یوتیوب حق همه است نهفقط دانشجویان یک دانشگاه؛ یادداشتی از سعید ارکانزاده
دسترسی به ارتباطات حق هر شهروند است؛ از جمله دسترسی به تلویزیون، روزنامه، تلفن، کتاب، پست، جاده. دسترسی به اینترنت نیز حق همه ایرانیان است. روشن است که اگر ما دسترسی شهروندان را به هر یک از ابزارهای ارتباطی مسدود کنیم، بین شهروندان تبعیض قائل شدهایم.
همینقدر تصور کنید که چقدر تلخ و گزنده است اگر یکی از شهروندان پای دکه روزنامهفروشی برود اما به او بگویند به تو روزنامه نمیفروشیم، یا این که اجازه ارسال مرسوله را در اداره پست به او ندهند. سهل است که یکی از نمونههای تلخ تبعیض در دسترسی به ارتباطات وقتی است که به کسی بگویند تو نمیتوانی به یوتیوب دسترسی داشته باشی. بدتر این که بگویند در بین کل مردم ایران، فقط دانشجویان دانشگاه میتوانند به یوتیوب دسترسی داشته باشند.
داستان اینترنت طبقاتی همینقدر ساده و به همین اندازه تلخ و گزنده است. اگر در یک جامعه فقط به اقشار خاصی امکان دسترسی به اینترنت آزاد یا بخشهایی مهمی از اینترنت داده شود، امکانی که گاه لای زرورقهایی همچون اینترنت پزشکان یا اینترنت خاص دانشگاهیان یا اینترنت روزنامهنگاری پیچیده میشود، به تبعیضی روی آوردهایم که درنهایت همۀ جامعه را به خود خواهد آلود.
اینترنت طبقاتی چنان بدنام است که هنوز کسی اجرای آن را بر عهده نگرفته است
منتقدان اینترنت طبقاتی میگویند این تبعیض ابتدا با نامهای گولزننده و شیک به برخی از اقشار داده میشود اما همین کار باعث باز شدن درهای اعمال تبعیض خواهد شد که عاقبت خوشی برای کل جامعه ندارد.
با وجود علاقه مفرطی که مقامات به پیادهسازی اینترنت طبقاتی ابراز داشتهاند، تبعیض ناشی از اجرای اینترنت طبقاتی چنان بدنامکننده بوده و بین مردم چنان دافعه داشته که هنوز صاحبمنصب یا نهادی مسئولیت رسمی اجرای آن را بر عهده نگرفته است.
اما نهادهای محدودکننده ارتباطات هرگز از این کار دست نکشیدهاند و هر بار سعی کردهاند اینترنت طبقاتی را با لباسی تازه ارائه کنند. آخرین لباسی که برای اینترنت طبقاتی دوختهاند، ارائه اینترنتی به دانشجویان دانشگاه تهران است یوتیوب در آن فیلتر نیست. اما این لباس به تن دانشگاه تهران زار میزند.
بارها گفته شده است که یوتیوب ابزار ارتباطی آموزندهای برای تمام مردم است. هر کسی محتواهای مورد نیاز خود را میتواند از یوتیوب بگیرد، از خیاط و لولهکش گرفته تا آشپز و مهندس و پزشک. فارغ از محتواهای آموزشی، بسیاری از افراد نیز از هر قشر و با هر سطحی از تحصیلات میتوانند با ویدیوهای یوتیوب سرگرم شوند.
اکنون چرا فقط دانشجویان و آنهم فقط در دانشگاه تهران باید مجاز باشند به یوتیوب دسترسی داشته باشند؟ نشر عمومی انواع مهارتها و فنون و آگاهیهای همگانی چرا باید در انحصار ید دانشجو و دانشگاه باشد؟ مگر در یوتیوب فقط آن قسم دانشها و فنونی را به نمایش میگذارند که در دانشگاه ارائه میشود؟
یوتیوب یک شبکه اجتماعی برای اشتراکگذاری ویدیو است. هر کاربری میتواند در آن هر ویدیویی را برای دیگران به اشتراک بگذارند.
بسیاری از این ویدیوهای یوتیوب آموزندهاند اما نه آن آموزش دانشی که دانشگاه از آن دم میزند و برای آن هدف ساخته شده است. این که یک آشپز بخواهد بداند یک غذای خاص چطور طبخ میشود و ویدیوی آن را در یوتیوب ببیند، چه ربطی به دانشگاه و دانشجو دارد؟ مگر مطلع شدن و یاد گرفتن فقط در انحصار دانشگاه است؟ اساسا در حیطه علم و دانش نیز مگر دانش را فقط باید در دانشگاه جست؟
منظور آنهایی که در فرهنگستان اول ادب فارسی لغت «دانشگاه» را وضع کردند این نبوده است دانش را فقط در دانشگاه ارائه میکنند و در خارج از دانشگاه هیچ علم و مهارتی پیدا نمیشود. اتفاقا در دوره کنونی، بسیاری از دانشها در بیرون دانشگاهها نشر پیدا میکنند، بی آن که اشاره کنیم به وضع نشر علم در دانشگاههای ایران که هر سال شاهد پولیشدن بیشتر و سنگینتر شدن کفه درآمدزایی در برابر سبکتر شدن کفه تولید علم هستند.
حتی اگر دانش در انحصار دانشگاه هم میبود، مگر بقیه شهروندان حق ندارند چیزی یاد بگیرند؟ یادگیری حق هر کسی است که یاد گرفتن را دوست داشته باشد. فرضا کسی علاقهمند به نجوم است و میخواهد ویدیوهای علمی مرتبط با نجوم را در یوتیوب نگاه کند. چرا باید مانعش شد؟ چون دانشجوی دانشگاه تهران نیست، نباید بتواند ویدیوهای نجوم را از یوتیوب نگاه کند؟ این اندازه از قیممآبی برای مردم و شهروندان این کشور حیرتآور است.
یادگیری حق هر کسی است که یاد گرفتن را دوست داشته باشد
وانگهی، اصلا به فرض محال دانش فقط در انحصار دانشگاه میبود. چرا دانشجویان دانشگاه تهران باید حق ویژهای بیش از سایر دانشجویان کشور داشته باشند؟ تبعیض قایل شدن بین دانشجویان یک یا چند دانشگاه خاص در دسترسی به پلتفرمی که بسیاری از مردم جهان بهراحتی آب خوردن به آن دسترسی دارند، بیش از اینکه حافظ حرمت دانشجویان باشد، توهین و بیاحترامی به آنهاست.
چیزی که حق هر دانشجو و هر شهروندی است از آنها سلب شده است و اکنون با منت گذاشتن بر سر دانشجویان، در سینی تعارف و تمجید اما با هدف محدودکردن بقیه شهروندان به آنها داده میشود، آن هم فقط در یک دانشگاه و بقیه دانشجویان و شهروندان از آن بینصیب میمانند.
بگذریم از این که فیلترینگِ تقریبا همه رسانههای اجتماعی جهانی در ایران اساسا توهین نهتنها به دانشجویان بلکه توهین به تمام شهروندان کشور است، چراکه در عمل بدین معنی است که مردم عقلشان نمیرسد کدام محتوا را مصرف کنند و باید از بالا مثل یک قیّم متحکّم برایشان تصمیم گرفت چه مطلبی را بخوانند، چه ویدیویی را ببینند، چه صوتی را گوش بدهند یا از خبر چه رویدادی مطلع شوند.
پس میبینیم که در یوتیوب فقط علم و دانش عرضه نمیشود و گستره مهارت و فنون و سرگرمی و سایر محتواها در این شبکه اجتماعی چنان وسیع است که همه مردم باید به آن دسترسی داشته باشند.
هیچکس نباید سد راه آنها در تلاش برای یادگیری دانش و فنون و مهارتها شود
بهعلاوه دانش را فقط در دانشگاه ارائه نمیکنند و اگر بکنند فقط در دانشگاه تهران ارائه نمیشود که مصرفکننده دانش موجود در یوتیوب فقط دانشجویان این دانشگاه باشند. حتی اگر هم دانش تنها در انحصار دانشجویان دانشگاه تهران باشد، بقیه مردم حق دارند که در راه آگاه شدن قدم بگذارند و هیچکس نباید سد راه آنها در تلاش برای یادگیری دانش و فنون و مهارتها شود.
در این میان تاسفبار است که دانشگاه خودش را جلو انداخته و پیشقدم پیادهسازی این تبعیض بزرگ شده است. نوعی تجاهل در تعریف دانشگاه و دانشجو برای رسیدن به اهدافی خاص و سنخی از منتگذاری بر دانشجویان برای پیادهسازی پیدا و پنهان اینترنت طبقاتی در این ماجرا به چشم میخورد که شأن دانشگاهیان را فرومیکاهد.
مایه خجالت و سرافکندگی دانشگاه تهران و دو وزارتخانه علوم و بهداشت است که بهجای این که متولی احترام به دانشجویان و اشاعهدهنده دانشها و مهارتهای عمومی باشند و در صف اول مقابله با تبعیض اجتماعی بایستند، با پای خود قدم اول را در پیادهسازی اینترنت طبقاتی برداشتهاند.
منبع : زومیت



