حذف صفر با تورم ۴۰ درصد؛ تصمیم درست در زمان غلط؟

حذف صفر با تورم ۴۰ درصد؛ تصمیم درست در زمان غلط؟
میلاد بیآزار نیز دربارهی خطرات اصلاح فنی بدون تستهای موازیِ گسترده هشدار میدهد: «باید «دفعات تسویه»، «روندهای مغایرتگیری»، «گرد کردن کارمزد/سود» و «همزیستی دو پول» در سناریوهای حجیمِ واقعی آزمایش شود. هر عدمهمگامی میان بانکها یا شرکتهای پرداخت، خودش به تورمِ اصطکاکیِ موقتی (از مسیر خطای محاسبه/گرد کردن) دامن میزند».
حذف صفر از پول ملی بهصورت بالقوه، منافعی نیز بههمراه دارد. مهمترین و بیمناقشهترینِ آنها، افزایش کارایی در مبادلات است؛ اقدامی که با سادهسازی محاسبات و پرداختها، بار روانی و هزینههای عملیاتی کار با ارقام بزرگ را کاهش میدهد. در شرایط ثبات اقتصادی، معرفی پول جدید میتواند با ایجاد اثر روانی مثبت، به کاهش انتظارات تورمی کمک کند و نمادی برای عبور از گذشتهی تورمی باشد. در نهایت، در اقتصادهای دلارزده، اصلاح پولی میتواند بخشی از تلاش دولت برای احیای حاکمیت پولی و بازگرداندن پول ملی به مرکز مبادلات باشد.
حذف صفر باید تاج موفقیت در مهار تورم باشد، نه ابزاری برای رسیدن به آن
صندوق بینالمللی پول اصلاح پولی را فرآیندی پیچیده و پرریسک میداند که تنها پس از استقرار سیاستهای باثبات اقتصاد کلان باید انجام شود. به بیان دیگر، حذف صفر باید تاج موفقیت در مهار تورم باشد، نه ابزاری برای رسیدن به آن. موفقیت برنامهی حذف صفر هرگز تضمینشده نیست و کاملاً به حمایت سیاستهای مالی و پولی معتبر بستگی دارد.
پروفسور استیو هانکه از دانشگاه جانز هاپکینز، یکی از برجستهترین متخصصان ابرتورم در جهان، بهصراحت چنین اقداماتی را در کشورهایی با تورم بالا مورد انتقاد قرار داده است. او پیشتر طرح مشابهی برای ایران را «توهم اصلاح پولی» خوانده و استدلال کرده که بدون اصلاحات بنیادین؛ مانند ایجاد هیئت ارزی (Currency Board)، این کار یک تمرین بیمعنی است که به شکست منجر خواهد شد. از دید او، این اقدام با ایجاد حس کاذب پیشرفت، تنها درد و رنج اقتصادی را طولانیتر میکند.
نکتهی کلیدی در تمامی تحلیلها، «بازی اعتماد» است؛ بهنظر میرسد که هدف اصلی از جنبهی روانی حذف صفر، تقویت اعتماد باشد؛ اما این اعتماد تنها زمانی ایجاد میشود که بنیانهای اقتصادی مستحکم باشند. اگر کشوری با تورم بالا و کسری بودجهی مزمن اقدام به حذف صفر کند، بهجای اعتمادسازی، در عمل به سرمایهگذاران داخلی و خارجی پیام میدهد که دولت بهجای اصلاحات واقعی، بهدنبال راهحلهای نمایشی و پوپولیستی میگردد. در چنین شرایطی، سیاست حذف صفر تأثیری معکوس خواهد داشت و بهجای جلب اعتماد، آن را از بین میبرد.
حذف صفر در ایران؛ فرصتها و تهدیدها
اصلاح پولی در ایران چالش منحصربهفردی را مقابل خود دارد که در کمتر کشور دیگری دیده میشود: دوگانگی «ریال» و «تومان». این پدیده که در آن، واحد پول رسمی (ریال) در مکالمات و معاملات روزمره تقریباً وجود خارجی ندارد و واحد پول عرفی (تومان) حاکم بلامنازع است، خود یک نوع اصلاح پولی خودجوش و مردمی بهحساب میآید؛ مردم ایران از چندین دههی پیش برای سهولت، خودشان یک صفر از پول ملی حذف کردهاند.
تصمیم کمیسیون اقتصادی مجلس برای حفظ نام «ریال» و نپذیرفتن واحد «تومان»، فرصت طلایی برای هماهنگسازی قانون با عرف را از بین برد و بر پیچیدگی طرح افزود. این تصمیم، بار شناختی سنگینی را بر دوش شهروندان عادی تحمیل میکند. بهجای یک تبدیل ساده، مردم باید دائماً میان چهار واحد پول در ذهن خود ترجمه کنند: ریال قدیم، تومان (که در ذهنشان ریشه دوانده است)، ریال جدید و صدالبته، قِران.
مردم ایران چندین دهه است که خودشان یک صفر از پول ملی حذف کردهاند
تعدد واحدهای پولی میتواند به سردرگمی عمومی، اشتباه در قیمتگذاری و مقاومت در برابر پذیرش سیستم جدید، بهویژه در میان اقشار مسنتر یا با سواد کمتر، منجر شود. در نتیجه، کمپین آموزش عمومی دولت با یک کابوس ارتباطی واقعی روبهرو خواهد بود؛ زیرا نهتنها باید حذف چهار صفر را توضیح دهد، بلکه باید رابطهی پیچیده میان ریال جدید و تومانِ ریشهدار در فرهنگ عمومی را نیز مدیریت کند. در چنین شرایطی، احتمال زیادی وجود دارد که دوگانگی در واحد پولی تداوم یابد، مردم بهسادگی به استفاده از تومان ادامه دهند و واحد پول جدید را مثلاً «هزار تومانی» بنامند.
میلاد بیآزار در رابطه با فرایند آموزش عمومی چنین میگوید: «آموزش عمومی باید «زبان فنی» را به «قواعد کاربری» تبدیل کند: مثلاً فرق «ریال جدید»، «قِران»، گرد کردن رسیدهای الکترونیکی، نمایش مبلغ در اپها و همزمانی دو واحد روی کارتخوان/دریافت رسید. نبودِ یک «راهنمای یکپارچهی تجربه کاربری»، خود منبع خطا است».
پیشنیازهای اصلاح پولی موفق
تجربیات جهانی و تحلیلهای کارشناسی، فهرستی روشن از پیشنیازهای ضروری برای موفقیت حذف صفر ارائه میدهند. اجرای طرح اصلاح پولی بدون فراهمبودن این شرایط، مانند انجام عمل جراحی پیچیدهای در شرایط غیر استریل است. پیشنیازهای اجرای موفقیتآمیز طرح حذف صفر، موارد زیر هستند:
ثبات اقتصاد کلان: پیششرط مطلق و غیرقابل مذاکره، دستیابی به ثبات اقتصادی، به ویژه مهار تورم و رساندن آن به سطوح پایین و پایدار (تکرقمی) قبل از اجرای طرح است.
انضباط مالی: دولت باید کسری بودجه خود را از راههای غیرتورمی؛ مانند افزایش درآمد مالیاتی یا کاهش هزینهها تأمین کند و به استقراض از بانک مرکزی پایان دهد.
اصلاحات ساختاری جامع: حذف صفر باید بخشی از یک بستهی اصلاحی گستردهتر باشد که شامل اصلاح نظام بانکی، بهبود فضای کسبوکار و آزادسازی تجاری است.
ثبات و اعتبار سیاسی: دولت و بانک مرکزی باید از اعتبار و ثبات سیاسی کافی برخوردار باشند تا بتوانند بازارها و مردم را متقاعد کنند که سیاستهای جدید پایدار خواهند بود.
ارتباطات عمومی گسترده: یک کمپین اطلاعرسانی شفاف، صادقانه و مستمر برای مدیریت انتظارات و تضمین یک دورهی گذار آرام، حیاتی است.
امیرحسین خالقی در رابطه با پیشنیازهای اصلاح پولی موفق میگوید: «حذف صفر بیشتر شبیهِ تغییر واحد اندازهگیری از متر به میلیمتر است؛ ابزار سنجش عوض میشود، نه واقعیت فیزیکی. تا وقتی موتور تورم و بیانضباطی مالی خاموش نشود، تغییر مقیاسِ عددها بهتنهایی نتیجهی پایداری ندارد».
آیا اقتصاد ایران آماده است؟
ارزیابی وضعیت فعلی اقتصاد ایران در برابر پیشنیازهای اصلاح پولی موفق، تصویری نگرانکننده را ترسیم میکند و نشان میدهد که شرایط لازم برای چنین اقدامی فراهم نیست.
مهمترین چالش، تورم بالا و مزمن است؛ درحالی که برای موفقیت حذف صفر، تورم باید تکرقمی و مهارشده باشد، صندوق بینالمللی پول نرخ تورم متوسط ایران برای سال ۲۰۲۵ را ۴۳٫۳ درصد پیشبینی کرده و بانک جهانی نیز بر تداوم آن تاکید دارد. این فاصلهی عظیم میان واقعیت و شرط لازم، بهتنهایی موفقیت طرح را زیر سؤال میبرد.
از سوی دیگر، چشمانداز رشد اقتصادی بسیار ضعیف است. صندوق بینالمللی پول رشد واقعی اقتصاد ایران در سال ۲۰۲۵ را تنها ۰٫۳ درصد برآورد کرده و بانک جهانی نیز کاهش رشد را پیشبینی میکند. این وضعیت که از آن بهعنوان رکود تورمی یاد میشود، بدترین بستر ممکن برای اجرای اصلاح پولی بهشمار میرود.
تا زمانی که محدودیتهای بیرونی (تحریمها) و ناترازیهای درونی پابرجا است، اصلاح پولی سیگنال «حل مسأله» نمیدهد؛ حتی میتواند بهعنوان «حرکت نمایشی» خوانده شود و سرمایهگذار را دربارهی چشمانداز واقعی اصلاحات مردد کند.
– امیرحسین خالقی، کارشناس اقتصادی
در نهایت، مشکلات ساختاری عمیق اقتصاد ایران، از جمله کسری بودجهی قابل توجه، ناترازی در نظام بانکی و محدودیتهای شدید ناشی از تحریمهای بینالمللی، همچنان به قوت خود باقی هستند. تا زمانی که این مسائل بنیادین حل نشوند، هرگونه اصلاح پولی، از جمله حذف صفر، اقدامی سطحی و بیاثر خواهد بود که نمیتواند به ثبات اقتصادی پایدار منجر شود.
حرف پایانی؛ حذف صفر، درمان یا مُسکن؟
تحليل طرح حذف چهار صفر از پول ملی نشان میدهد که این اقدام، حداقل روی کاغذ، بیشاز آنکه راهکاری بنیادین برای مشکلات اقتصادی کشور باشد، یک تغییر نمادین است و بهخودی خود بر تورم یا قدرت خرید مردم تأثیری ندارد. تجربیات موفق جهانی مانند ترکیه و آلمان ثابت کردهاند که حذف صفر باید پساز مهار تورم و رسیدن به ثبات اقتصادی انجام شود، در غیر این صورت، مانند تجربهی فاجعهبار زیمبابوه، میتواند به شکست بینجامد.
اقتصاد ایران در حال حاضر با تورم بالای ۴۰ درصد، رشد اقتصادی نزدیک به صفر و مشکلات ساختاری عمیق، فاقد پیشنیازهای لازم برای موفقیت طرح اصلاح پولی است. از سوی دیگر، نادیده گرفتن «تومان» به نفع «ریال» در این طرح، پیچیدگی و سردرگمی غیرضروری ایجاد کرده و پذیرش عمومی آن را دشوارتر میکند.
در مجموع، بهنظر میرسد که طرح حذف صفر از پول ملی با ریسک تحمیل هزینههای سنگین و منحرفکردن توجه از اصلاحات واقعی، احتمالاً به نتیجهی مثبتی نخواهد رسید. مسیر صحیح، پرداختن به ریشههای مشکلات از طریق مهار تورم، انضباط مالی دولت و اصلاحات ساختاری است؛ تنها پساز رسیدن به ثبات پایدار، میتوان از حذف صفر بهعنوان گامی نهایی و موفقیتآمیز یاد کرد.
حالا شما چه فکر میکنید؟ با توجه به این تحلیل، نظر شخصی شما چیست و آیندهی طرح حذف صفر در ایران را چگونه پیشبینی میکنید؟
منبع : زومیت