zoomit

عیارسنجی پلتفرم‌های آنلاین طلا در بحران: ملاک اعتماد در روزهای سخت چیست؟

عیارسنجی پلتفرم‌های آنلاین طلا در بحران: ملاک اعتماد در روزهای سخت چیست؟

طلا در فرهنگ اقتصادی ایران همواره پناهگاهی امن در برابر تورم و عدم قطعیت بوده؛ این فلز گران‌بها، نسل به نسل، به‌عنوان ابزاری برای حفظ ارزش دارایی‌ها شناخته شده؛ اما در چند سال اخیر، سنت دیرینه‌ی ایرانیان با فناوری‌های نوین گره خورده و پدیده‌ای به‌نام «پلتفرم‌های آنلاین طلا» را به وجود آورده است. پلتفرم‌ها‌ی طلا در خلأ اعتماد به بازارهای رسمی و پس‌از تجربه‌ی تلخ سقوط بورس در سال ۱۳۹۹ متولد شدند و با وعده‌ی «دموکراتیک کردن سرمایه‌گذاری»، به میلیون‌ها ایرانی اجازه دادند تا تنها با چند کلیک و با پول‌های خرد، حتی به اندازه‌ی یک سوت طلا در بازار سرمایه‌گذاری کنند.

در روزهای بحرانی، چه پلتفرمی می‌تواند همراه مطمئنی برایمان باشد؟

پلتفرم‌های طلا سه وعده‌ی دسترسی آسان، نقدشوندگی بالا و امنیت دارایی را سرمی‌دهند؛ اما پرسش بنیادین همواره این بوده است که وقتی سیستم تحت فشار شدید قرار گیرد، کدام‌یک از وعده‌ها پابرجا می‌ماند؟ جنگ ۱۲ روزه‌ی اخیر و بحران‌های متعاقب آن، آزمونی بی‌رحمانه و واقعی برای صنعت نوپای طلای آنلاین بود؛ آزمونی که واکنش‌های گوناگونی را برانگیخت و پرسش دیگری را به‌وجود آورد، در روزهای بحرانی، چه پلتفرمی می‌تواند همراه مطمئنی برایمان باشد؟

پلتفرم‌های آنلاین طلا چگونه کار می‌کنند؟

سازوکار پلتفرم‌های آنلاین طلا بر پایه‌ی سادگی و حذف موانع سنتی بازار طلا بنا شده؛ آن‌ها فرایندی را که پیش‌تر نیازمند مراجعه حضوری، چانه‌زنی و نگرانی از اصالت کالا بود، به چند کلیک ساده روی صفحه‌ی موبایل تقلیل داده‌اند؛ اما در پس این سادگی، چه فرایندی نهفته است؟

احراز هویت، دروازه ورود به بازار

نخستین قدم برای ورود به این دنیای جدید، احراز هویت (KYC) است؛ فرایندی که معمولاً کمتر از چند دقیقه زمان می‌برد و یک الزام قانونی برای جلوگیری از پول‌شویی و شناسایی کاربران به‌حساب می‌آید. پلتفرم‌ها عموماً اطلاعات استانداردی مانند شماره‌ی تلفن همراه، کد ملی و تصویر کارت ملی هوشمند یا شناسنامه را از کاربر دریافت می‌کنندو اطلاعات را با حساب بانکی کاربر تطبیق می‌دهند؛ سپس، کاربر صاحب یک حساب کاربری تأییدشده می‌شود و می‌تواند معاملات خود را آغاز کند. این دروازه‌ی ورودی، ضمن تطبیق با الزامات قانونی، اولین لایه‌ی امنیتی برای ایجاد یک اکوسیستم قابل ردیابی را فراهم می‌کند.

خرید و فروش با سرمایه خرد

محصول اصلی پلتفرم‌های آنلاین طلا، «طلای آب‌شده» است. این نوع طلا به دلیل نداشتن «اجرت ساخت» و مالیات بر ارزش افزوده، گزینه‌ای ایدئال برای سرمایه‌گذاری خالص محسوب می‌شود و به سرمایه‌گذار اجازه می‌دهد تا بیشترین بخش از پول خود را به‌طور مستقیم به طلا تبدیل کند. کاربران می‌توانند براساس بودجه‌ی ریالی خود (مثلاً به اندازه‌ی ۵۰۰ هزار تومان) یا براساس وزن مشخصی از طلا (مثلاً ۵۰۰ میلی‌گرم) سفارش خرید ثبت کنند.

استخر نقدینگی پلتفرم‌ها، با وجود کارایی بالا، در برابر قطع ناگهانی و دستوری جریان ورودی آسیب‌پذیر است

بزرگ‌ترین مزیت پلتفرم‌های طلا، به امکان انجام معاملات به‌صورت ۲۴ساعته و در تمام روزهای هفته بازمی‌گردد؛ ویژگی‌ای که بازار سنتی فاقد آن است. پلتفرم‌هایی مانند میلی‌گلد با تعریف واحد «میلی» (یک میلی‌گرم طلای ۱۸ عیار)، ملی‌گلد با امکان معامله از حداقل ۱۰ سوت و اینوی (سرویس خرید و فروش طلا در آپ) با امکان معامله از ۱۰۰ هزار تومان، عملاً کف سرمایه‌گذاری را به صفر نزدیک کرده‌اند. این دسترسی‌پذیری بی‌سابقه، طلا را از یک کالای سرمایه‌ای دور از دسترس، به ابزار پس‌انداز روزمره برای طیف وسیعی از جامعه، به‌ویژه سرمایه‌گذاران خرد و متوسط تبدیل می‌کند.

مدل عملیاتی رایج پلتفرم‌های طلا را می‌توان با استعاره‌ی «استخر نقدینگی» توصیف کرد. ورودی استخر، وجوهی است که کاربران برای خرید طلا واریز می‌کنند و خروجی آن، برداشت‌های ریالی کاربرانی است که طلای خود را می‌فروشند. تا زمانی‌که ورودی و خروجی در تعادل باشند، استخر هم پُر خواهد بود و نقدشوندگی به‌صورت آنی و روان انجام خواهد شد؛ اما این مدل، با وجود کارایی بالا، در برابر قطع ناگهانی جریان ورودی می‌توان دچار اختلال شود؛ به‌ویژه اگر دستوری و بدون اطلاع قبلی پلتفرم صورت گیرد.

کارمزدها و هزینه‌های شفاف (یا پنهان)؟

شعار «بدون اجرت و مالیات» یکی از جذاب‌ترین تبلیغات پلتفرم‌های طلاست؛ بدین‌مفهوم که هزینه‌های جانبی مصنوعات طلا در اینجا وجود ندارد؛ اما به معنی رایگان بودن خدمات نیست. مدل درآمدی اصلی این کسب‌وکارها بر اساس دریافت کارمزد از معاملات است؛ برای مثال، پلتفرم‌های اینوی، میلی‌گلد، ملی‌گلد با کارمزد ۰٫۵ تا ۱ درصد فعالیت می‌کنند و پلتفرم‌های دیگری همچون طلاین نیز با کارمزد ثابت معامله می‌کند؛ برخی مدل‌های مبتنی بر تفاوت قیمت خرید و فروش (Spread) نیز مشاهده می‌شود. تعیین قیمت‌ طلا نیز به‌صورت لحظه‌ای و اغلب براساس نرخ اعلامی اتحادیه‌ی طلا و جواهر صورت می‌گیرد.

اما نکته‌ی مهمی که گاهی از چشم کاربران دور می‌ماند، هزینه‌های مربوط به تحویل فیزیکی طلاست؛ درحالی‌که معامله‌ی دیجیتال کارمزد پایینی دارد، اگر کاربری بخواهد طلای خود را به‌صورت فیزیکی دریافت کند، باید هزینه‌های بیشتری بپردازد؛ برای مثال پلتفرم‌های اینوی و میلی برای «ضرب، بسته‌بندی و تحویل» شمش‌های طلا، کارمزدی بین ۳ تا ۷ درصد بسته به وزن شمش دریافت می‌کند. تفاوت هزینه میان معامله‌ی دیجیتال و تحویل فیزیکی، نشان می‌دهد که مدل کسب‌وکار این پلتفرم‌ها برای تشویق کاربران به نگهداری دارایی‌شان در بستر دیجیتال طراحی شده است.

پشتوانه مجازی، طلای واقعی

«آیا طلایی که در کیف پول دیجیتال من نمایش داده می‌شود، واقعاً وجود خارجی دارد؟»؛ اعتبار و بقای پلتفرم‌های طلا به پاسخ همین پرسش بنیادین سرمایه‌گذار بستگی دارد. مدل کسب‌وکار پلتفرم‌های طلا بر این اصل استوار است که به ازای هر گرم طلای دیجیتال فروخته‌شده، معادل فیزیکی آن در مکانی امن نگهداری می‌شود.

«پشتوانه‌ی فیزیکی» معمولاً در خزانه‌های امن بانکی نگهداری می‌شود تا از ریسک‌هایی مانند سرقت یا آسیب در امان باشد. پلتفرم‌هایی مانند زرپاد، اینوی و ملی‌گلد به‌صراحت اعلام کرده‌اند که طلای کاربران را نزد خزانه‌ی بانک کارگشایی، از زیرمجموعه‌های بانک ملی ایران سپرده‌گذاری می‌کنند. این اقدام پلتفرم‌ها، تلاشی برای قرض‌گرفتن اعتبار و امنیت نهادهای بانکی معتبر و تزریق آن به اکوسیستم دیجیتال خودشان و صدالبته مقابله با نگرانی‌هایی مانند «خالی‌فروشی» است.

دارایی کاربر، نه یک شمش طلای مشخص در یک گاوصندوق، بلکه یک «ادعا» علیه پلتفرم است

برای تضمین اصالت، طلای آب‌شده باید دارای «کد انگ» (کد شناسایی آزمایشگاه عیارسنجی) باشد و این کدها قابل استعلام هستند. از سوی دیگر، پلتفرم‌ها برای اعتمادسازی به مجوزهای رسمی تکیه می‌کنند. نماد اعتماد الکترونیکی (اینماد)، مجوز اتحادیه‌ی کسب‌وکارهای مجازی، عضویت در اتاق بازرگانی، حسابرسی دوره‌ای توسط نهادهای مستقل و ارائه‌ی فاکتور رسمی با کد QR از جمله گواهی‌هایی هستند که کسب‌وکارهای طلا برای اثبات فعالیت قانونی خود ارائه می‌دهند.

در واقع، پلتفرم‌های آنلاین طلا با جذب ریسک‌ها و پیچیدگی‌های بازار فیزیکی از جمله خطر نگهداری، تأیید اصالت و امنیت فیزیکی، تجربه‌ای روان و بدون دردسر را به کاربر می‌فروشند. در مقابل، کاربر باید اعتماد کاملی به سلامت مالی و عملیاتی پلتفرم داشته باشد. دارایی کاربر، نه یک شمش طلای مشخص در یک گاوصندوق، بلکه یک «ادعا» علیه پلتفرم است. این لایه‌ی واسط، هرچند راحتی به ارمغان می‌آورد؛ اما ریسک جدیدی به نام «ریسک طرف مقابل» را نیز معرفی می‌کند که در بحران رگولاتوری اخیر، اهمیت آن به‌خوبی نمایان شد.

نگاهی به چارچوب نظارتی و مجوزهای فعالیت

یکی از بزرگ‌ترین چالش‌هایی که پلتفرم‌های آنلاین طلا با آن دست و پنجه نرم می‌کنند، فعالیت در یک فضای رگولاتوری پراکنده، چندپاره و گاهی متناقض است؛ چندین نهاد حاکمیتی در این حوزه نقش‌آفرینی می‌کنند که هرکدام بخشی از پازل نظارت را در دست دارند:

  • اتحادیه‌ی کسب‌وکارهای مجازی: نقش اصلی را در صدور مجوز رسمی فعالیت دارد. پلتفرم‌ها برای فعالیت قانونی نیازمند دریافت «نماد اعتماد الکترونیکی» (ای‌نماد) و مجوز مشخص «سامانه معاملات آنلاین طلای آب شده و مصنوعات طلا و جواهر» از این نهاد هستند.
  • اتحادیه‌ی طلا و جواهر: نظارت مستقیمی بر پلتفرم‌های آنلاین ندارد؛ اما یکی از پیش‌نیازهای دریافت مجوز آنلاین، داشتن پروانه‌ی کسب فیزیکی از اتحادیه‌ی طلا و جواهر، پس از تأیید پلیس اماکن است. این الزام، پلی میان دنیای سنتی و دیجیتال این صنف ایجاد می‌کند.
  • وزارت صنعت، معدن و تجارت (صمت): با راه‌اندازی «سندباکس تنظیم‌گری» گامی رو به جلو برای قانونمند کردن کسب‌وکارهای نوآور برداشت. سندباکس به پلتفرم‌ها اجازه می‌دهد تا در یک محیط آزمایشی و تحت نظارت، مدل کسب‌وکار خود را پیاده‌سازی کنند تا قوانین تخصصی برای آن‌ها تدوین شود؛ پلتفرم‌هایی نظیر میلی‌گلد، طلاسی، گلدیکا و وال‌گلد در این چارچوب پذیرفته شده‌اند.
  • بانک مرکزی: اگرچه مجوز مستقیمی صادر نمی‌کند؛ اما با در دست داشتن شریان‌های حیاتی مالی یعنی درگاه‌های پرداخت، قدرتمندترین بازیگر این میدان است. بانک مرکزی با اعلام شروط پنج‌گانه برای فعالیت پلتفرم‌های طلا و اقدام به مسدودسازی درگاه‌ها در زمان بحران، عملاً نقش یک تنظیم‌گر بالادستی را ایفا کرده است.

آشفتگی نظارتی در واقع بازتابی از یک تقابل دیدگاه عمیق‌تر است؛ از یک سو، وزارت صمت با نگاهی نوآورانه برای ایجاد فضایی برای رشد پلتفرم‌های طلا تلاش می‌کند و از سوی دیگر، بانک مرکزی با رویکردی محافظه‌کارانه و با اولویت ثبات مالی، محدودیت‌های سخت‌گیرانه‌ای را اعمال می‌کند. پلتفرم‌ها و میلیون‌ها کاربر آن‌ها، در میانه‌ی نبرد نظارتی نهادها گرفتار شده‌اند. 

پلتفرم‌های طلا به رگولاتوری پایدار و یکپارچه نیاز دارند؛ نه تعدد نهادهای ناظر

چندی پیش اعلام شد که دولت به‌موجب مصوبه‌ای جدید سعی دارد تا فعالیت پلتفرم‌های آنلاین طلا را به زیر نظر بورس ببرد؛ مصوبه‌ای که واکنش تند اتحادیه‌ی کسب‌وکارهای مجازی را نیز برانگیخت. برخلاف برخی گمانه‌زنی‌ها مبنی بر تمایل کسب‌وکارهای آنلاین طلا برای ورود به بورس، خواسته‌ی اصلی آن‌ها نه ورود به بازار سرمایه، بلکه دستیابی به یک «رگولاتوری پایدار» و یکپارچه است؛ چارچوبی که بتوانند در سایه‌ی آن با اطمینان فعالیت کنند و از تصمیمات ناگهانی و خلق‌الساعه در امان باشند.

ویژگی‌های پلتفرم مطمئن؛ فراتر از قیمت لحظه‌ای

در ارزیابی پلتفرم‌های آنلاین طلا، کاربران نباید به ظاهر جذاب اپلیکیشن یا کارمزدهای پایین بسنده کنند. بحران جنگ ۱۲روزه نشان داد که قابلیت اطمینان یک پلتفرم نه در ویژگی‌های ظاهری، بلکه در معماری مالی و حاکمیت شرکتی آن نهفته است. شاخص‌های کلیدی یک پلتفرم مطمئن عبارتند از:

  • پشتوانه‌ی فیزیکی و شفافیت قابل راستی‌آزمایی: این اصل قابل مذاکره نیست؛ اما صرف ادعای داشتن پشتوانه کفایت نمی‌کند. شفافیت تنها زمانی معنا می‌یابد که بتوان آن را راستی‌آزمایی کرد و بهترین ابزار برای این منظور، حسابرسی دوره‌ای از سوی نهادی مستقل است؛ رویه‌ای که هنوز بین پلتفرم‌های طلا فراگیر نشده؛ اما پیشگامانی به اجرای آن روی آورده‌اند؛ برای مثال، اینوی، سرویس خرید طلا در آپ، دارایی طلای کاربرانش را ماهانه توسط حسابرس رسمی و مستقلِ مورد تأیید سازمان بورس، حسابرسی کرده و به‌صورت عمومی گزارش می‌کند. این حرکت، استاندارد جدیدی از شفافیت را تعریف می‌کند و اعتماد را از سطح «وعده» به «واقعیت قابل اثبات» ارتقا می‌دهد.
  • قدرت مالی و پشتوانه‌ی بانکی: بحران نقدینگی ثابت کرد که توانایی یک پلتفرم برای عمل به تعهداتش در شرایط سخت، به‌طور مستقیم به توان مالی و اعتبار حامیانش بستگی دارد. پلتفرمی که صرفاً یک استارتاپ مستقل باشد، در برابر شوک‌های بزرگ آسیب‌پذیرتر خواهد بود. در مقابل، پلتفرم‌هایی که بخشی از یک اکوسیستم مالی بزرگ‌تر هستند، از یک لایه‌ی حفاظتی قدرتمند برخوردارند.
  • امکان تحویل فیزیکی: این ویژگی، آخرین راه گریز کاربر و اثبات نهایی مالکیت او بر دارایی‌اش به‌حساب می‌آید. اکثر پلتفرم‌های معتبر چنین امکانی را فراهم می‌کنند، هرچند شرایط، هزینه‌ها و شکل طلای تحویلی (شمش، سکه یا طلای آب‌شده) در هرکدام متفاوت است.

«چه کسی مالک شماست؟»، «چه کسی ذخایر شما را حسابرسی می‌کند؟» و «پشتوانه‌ مالی شما کیست؟»

بدین‌ترتیب، افراد پیش‌از سرمایه‌گذاری در پلتفرم‌های طلا، در کنار سؤالی همچون «کارمزد شما چقدر است؟» یا «رابط کاربری شما چگونه است؟»، باید بپرسد «چه کسی مالک شماست؟»، «چه کسی ذخایر شما را حسابرسی می‌کند؟» و «پشتوانه‌ی مالی شما کیست؟».

آزمون بحران: روایت جنگ ۱۲ روزه و محاصره نقدینگی

بیست‌وسوم خرداد ۱۴۰۴، نقطه‌ی عطفی در تاریخ کوتاه صنعت طلای آنلاین ایران بود. هم‌زمان با تشدید بحران امنیتی، بانک مرکزی بدون اطلاع قبلی، دستور مسدودسازی درگاه‌های پرداخت تمام پلتفرم‌های آنلاین طلا را صادر کرد. این اقدام، عملاً شیر ورودی «استخر نقدینگی» صنعت طلای آنلاین را بست و آن را در آستانه‌ی بحرانی تمام‌عیار قرار داد.

با انتشار خبر انسداد درگاه‌های پرداخت پلتفرم‌های طلا، موجی از نگرانی در میان کاربران ایجاد شد و بسیاری برای تبدیل دارایی طلای خود به وجه نقد هجوم آوردند؛ پلتفرم‌های طلا در مواجهه با بحران پیش‌آمده، دو مسیر متفاوت را پیش گرفتند که در ادامه به آن می‌پردازیم.

جنگ ۱۲روزه، محاصره نقدینگی، بوروکراسی کند و تلاش برای بقا

پلتفرم‌هایی مانند میلی‌گلد و طلاسی برای مدیریت منابع نقدی، ناچار به اعمال محدودیت‌های سخت در برداشت شدند. میلی‌گلد سقف برداشت را به ۲ میلیون تومان در هر تراکنش و طلاسی به ۱۰ میلیون تومان کاهش داد؛ البته این پلتفرم‌ها در مجموع به‌ترتیب با ۱۰۰۰ میلیارد تومان و ۱۵۰هزار برداشت موفق، حجم بالایی از برداشت‌ها را پردازش کردند.

در سوی دیگر، پلتفرم‌هایی مانند اینوی و طلاین، سیاست برداشت بدون محدودیت را در پیش گرفتند. طبق بیانیه‌های رسمی، اینوی با پشتوانه‌ی مالی آسان‌پرداخت و سهامداران آن شامل بانک‌های شهر و کشاورزی در همان روزهای پرتنش، بیش از ۱۰۰۰ میلیارد تومان وجه نقد به حساب کاربران واریز کرد و بیش‌از ۳۰ کیلوگرم طلا را به‌صورت فیزیکی تحویل داد؛ بدون آنکه هیچ سقفی برای برداشت اعمال کند؛ طلاین نیز به فعالیت خود از جمله تحویل فیزیکی در شعبه یزد ادامه داد و عملکرد باثباتی از خود نشان داد.

بحران جنگ ۱۲روزه یک حقیقت مهم را آشکار ساخت: داشتن پشتوانه‌ی ۱۰۰درصدی طلای فیزیکی به‌تنهایی کافی نیست؛ همان‌طور که مدیران پلتفرم‌ها نیز تصریح می‌کنند، فرآیند آزادسازی طلا از خزانه‌ی بانک کارگشایی، کند و بوروکراتیک است و نمی‌تواند پاسخگوی هجوم آنی کاربران برای نقد کردن دارایی‌هایشان باشد؛ موضوعی که حیاتی‌بودن یک «سپر نقدینگی» مجزا و در دسترس برای پلتفرم را حیاتی می‌کند.

جمع‌بندی: روزهای آرام معیار خوبی نیست

جنگ ۱۲روزه نشان داد که عیار یک کسب‌وکار به‌ویژه کسب‌وکاری که خدمات مالی ارائه می‌دهد، نه در روزهای آرام، بلکه در کوران بحران مشخص می‌شود. این اتفاق، هرچند برای کاربران و کسب‌وکارها تلخ و پرهزینه بود؛ اما نقش یک فیلتر قدرتمند را ایفا کرد و پلتفرم‌های دارای ساختار مالی شکننده را از آن‌هایی که بر پایه‌هایی مستحکم بنا شده بودند، جدا ساخت.

عیار یک کسب‌وکار مالی، نه در روزهای آرام، بلکه در کوران بحران مشخص می‌شود

این تجربه بار دیگر بر لزوم دستیابی به یک رگولاتوری پایدار و قابل پیش‌بینی تأکید می‌کند. فضای فعلی که در آن کسب‌وکارها از یک سو توسط یک نهاد تشویق به نوآوری می‌شوند و از سوی دیگر توسط نهادی دیگر تنبیه می‌شوند، مانع رشد، کشنده‌ی اعتماد و در نهایت به ضرر مصرف‌کننده است. یک چارچوب قانونی شفاف و واحد، به نفع تمام بازیگران مشروع اکوسیستم خواهد بود.

بحران اخیر چند توصیه‌ی عملی و حیاتی را نیز برای هر سرمایه‌گذار هوشیار به‌ارمغان آورد؛ نخست باید فراتر از رابط کاربری جذاب، به DNA و اعتبار گردانندگان پلتفرم نگریست. دوم، به‌جای اکتفا به وعده‌ها، باید شفافیتی قابل اثبات و مبتنی بر اسنادی چون گزارش‌های حسابرسی مستقل را مطالبه کرد. سوم اینکه عملکرد یک پلتفرم در کوران بحران، سنگ محک خوبی برای پیش‌بینی رفتار آن در آینده است. در نهایت، هر سرمایه‌گذار باید استراتژی خروج خود را به‌روشنی بشناسد؛ چرا که فرآیند شفاف و سریع برای برداشت دارایی، ضمانت نهایی مالکیت سرمایه در دنیای دیجیتال به‌شمار می‌آید.

منبع : زومیت

مشاهده بیشتر
دانلود نرم افزار

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا