بازیهای مرگبار اسکویید گیم؛ وحشت و هیجان در فضایی بیرحمانه

بازیهای مرگبار اسکویید گیم؛ وحشت و هیجان در فضایی بیرحمانه
نتفلیکس در سریال بازی مرکب (Squid Game) مجموعهای از بازیهای کودکانه را به سطحی مرگبار و پرتنش ارتقاء داد.
سریال اسکویید گیم که فصل پایانی آن جمعه منتشر شد، داستان گروهی از بدهکاران را روایت میکند که برای بهدستآوردن میلیاردها وون کرهی جنوبی وارد رقابتهای مرگبار میشوند. در این مسابقات، بازندهها بهطرز بیرحمانهای کشته میشوند.
در سه فصل این سریال، شرکتکنندگان در مجموع در ۱۱ بازی مختلف به رقابت پرداختند؛ البته یکی از بازیها در دو فصل تکرار شد. در ادامه این بازیها براساس شانس بقا رتبهبندی شدهاند.
توجه: ادامهی مقاله شامل اسپویل سریال اسکویید گیم است.
بازی نهایی فصل اول یعنی اسکویید گیم همان چیزی است که نام سریال نیز از آن گرفته شد.
در نسخهی واقعی این بازی کودکانهی کرهای، بازیکنان تلاش میکنند به منطقهی هدف برسند درحالی که حریفان جلو حرکت آنها را میگیرند. اما در سریال، هر بازیکن چاقویی در اختیار دارد تا بتواند رقیب خود را از حرکت بازدارد یا حتی او را از پای درآورد.
در بازی اسکویید گیم حدود ۵۰ درصد شانس زندهماندن خواهید داشت، چراکه فقط با یک حریف مستقیم روبهرو هستید. البته این شانس به قدرت بدنی و مهارت مبارزهی شما در برابر حریف هم بستگی دارد.
از آنجا که نسبت به سایر چالشها کنترل بیشتری روی بازی دارید، احتمال بقا در آن بالاتر است.
اسکای اسکویید گیم
در فصل سوم و در بازی پایانی موسوم به «اسکای اسکویید گیم»، بازیکنان روی یک سازهی بلند سنگی قرار میگیرند و باید حداقل یک نفر از دیگران را پیش از پایان زمان تعیینشده به پایین پرت کنند. پس از هر راند، به سازهی کوچکتری منتقل میشوند و بازی تکرار میشود. این روند در مجموع سه راند ادامه دارد.
در این بازی، بازیکن شمارهی ۱۰۰ و گروهش با تاکتیک درست تصمیم میگیرند در هر راند یکی از رقبا را بیرون بیندازند. بااین حال، بیاعتمادی متقابل میان اعضای گروه باعث میشود اتحادشان از هم بپاشد.
با حضور ۹ شرکتکننده و الزام حذف حداقل سه نفر، شانس بقا در این بازی نسبت به بسیاری از رقابتها بالاتر است. اگر حواستان به خیانتکاران باشد و چوب مخصوص هلدادن را همیشه در اختیار داشته باشید، میتوانید از «اسکای اسکویید گیم» جان سالم بهدر ببرید.
تیلهها (Marbles)
در فصل اول اسکویید گیم و قسمت ۶، بازیکنان پیش از اطلاع از نوع بازی، موظف میشوند جفت تشکیل دهند. سپس مشخص میشود که بازی تیلهها در انتظارشان است.
هر بازیکن کیسهای از تیله دریافت میکند و باید یک بازی طراحی کند تا تیلههای حریف را به دست آورد. برنده به مرحلهی بعد صعود میکند و بازنده کشته میشود.
از آنجا که اکثر بازیکنان با دوستان یا همپیمانان خود جفت شدند، این بازی احساسات و اعتماد آنها را بهشدت هدف گرفت و مجبورشان کرد علیه نزدیکترین فرد به خودشان عمل کنند. حتی ممکن است برخی بازیکنان از ادامهی بازی انصراف بدهند تا دوستشان نجات یابد.
اگر تصمیم بگیرید بازی کنید، سختترین بخش این است که حریفتان را قانع کنید وارد بازیای شود که شما در آن برتری دارید. البته شاید هم خوششانس باشید و در یک بازی شانسی پیروز شوید؛ به همین دلیل این بازی در رتبههای بالاتر لیست قرار نگرفته است.
در قسمت ۶ فصل دوم اسکویید گیم، بازی مینگل به نمایش درمیآید. در این بازی، بازیکنان سوار یک چرخوفلک میشوند و پس از اعلام یک عدد، باید در زمانی محدود وارد اتاقی با همان تعداد نفر شوند.
بدیهی است که این بازی بهسرعت میتواند به هرجومرج کشیده شود؛ چراکه برخی بازیکنان سعی میکنند دیگران را با زور وارد اتاق کنند یا مانع حضورشان شوند.
اگر پیش از شروع، اتحادهای خوبی تشکیل داده باشید، شانس بالایی برای موفقیت خواهید داشت.
در چالش «شکر عسلی» (Sugar Honeycombs) که بسیاری از طرفداران آن را به نام دالگونا میشناسند، بازیکنان باید شکلی مشخص را از یک بیسکویت برش بزنند، بدون اینکه آن را بشکنند. در صورتیکه در ۱۰ دقیقه موفق به انجام این کار نشوند یا بیسکویت را بشکنند، تیرباران خواهند شد.
بازی دالگونا نیازمند سرعت و دقت است؛ دو ویژگی که معمولاً با هم در تضاد قرار میگیرند. برخی افراد میتوانند هر دو را بهخوبی مدیریت کنند، اما بسیاری تحت فشار مرگ و صدای شلیک گلولهها، قادر به انجام این کار نخواهند بود.
چراغ قرمز، چراغ سبز (Red Light, Green Light)
در بازی «چراغ قرمز، چراغ سبز» که بازی آغازین فصل اول و دوم است، شرکتکنندگان باید ظرف ۵ دقیقه به خط پایان برسند. بازی به این شکل است که عروسکی چرخان در نزدیکی خط پایان در طول بازی بهطور ناگهانی میچرخد و حرکت بازیکنان را بررسی میکند. اگر عروسک متوجه حرکت شما شود یا نتوانید به موقع به خط پایان برسید، بلافاصله گلوله میخورید و کشته میشوید.
سختترین بخش بازی، فشار روانی آن است؛ آیا میتوانید وقتی اطرافیانتان یکییکی تیر میخورند، آرامش خود را حفظ کنید و بیحرکت بمانید؟ آیا مطمئن هستید که پایتان گیر نمیکند؟ از طرفی محدودیت زمانی هم وجود دارد، پس نمیتوانید بیش از حد آهسته حرکت کنید.
همهی این عوامل باعث میشوند بازی بسیار دشوارتر از چیزی باشد که بهنظر میرسد. حتی با راهنمایی سونگ گی-هون، شخصیت اصلی سریال که قبلاً این بازی را انجام داده بود، باز هم در فصل دوم تعداد زیادی جان خود را از دست دادند؛ به همین دلیل این بازی در میانهی جدول رتبهبندی قرار دارد.
طناببازی (Jump Rope)
در فصل سوم اسکویید گیم و قسمت سوم، ۲۴ بازیکن نهایی وارد بازی طناببازی میشوند. اما این طناب در واقع یک میلهی فلزی عظیم و چرخان است و بازیکنان باید از روی پلی که در مرکز آن شکافی کوچک دارد عبور کنند. اگر بازیکنان با میله برخورد کنند، از پلی که در ارتفاع بسیار زیادی قرار دارد سقوط میکنند و بلافاصله میمیرند.
این بازی در ظاهر ساده بهنظر میرسد. دو چالش اصلی این است که انرژی کافی برای پریدن مداوم داشته باشید تا به پایان مسیر برسید و پرش از روی شکاف مرکزی را با زمانبندی درست انجام دهید تا به میله برخورد نکنید.
حضور سایر بازیکنان میتواند اوضاع را بهمراتب پیچیدهتر کند؛ آنها میتوانند شما را هل دهند، مانع حرکتتان شوند یا شما را خسته کنند. در واقع بزرگترین تهدید در این بازی، خود بازیکنان هستند و همین غیرقابلپیشبینی بودن، طناببازی را بسیار دشوار میکند.
طنابکشی (Tug of War)
در قسمت چهارم فصل اول اسکویید گیم، بازیکنان باید برای انجام طنابکشی تیم تشکیل دهند. دو تیم به سکوهای بلند منتقل میشوند و به یک طناب زنجیر میزنند. سپس مأموریت دارند تیم مقابل را از لبهی سکو به پایین بکشند و باعث مرگشان شوند.
شاید بتوانید مثل گروه گی-هون با تاکتیک و فریب برنده شوید، اما در بیشتر موارد این بازی کاملاً وابسته به قدرت بدنی و استقامت تیمی است. حتی اگر تمام انرژیتان را بگذارید، اگر با تیمی قویتر روبهرو باشید، احتمال زندهماندن بسیار پایین خواهد بود.
پنجگانه ششپا (Six-Legged Pentathlon)
در دومین بازی فصل دوم اسکویید گیم بازیکنان در گروههای پنجنفره به یکدیگر زنجیر میشوند و باید با یک گروه دیگر در یک مسیر مسابقه بدهند. در پنج بخش از مسیر، تیم باید متوقف شود و بازی کوچکی را برای ادامهی عبور انجام دهد، بهطوریکه هر بخش از این پنج چالش را یکی از اعضا انجام میدهد.
اگر تیم رقیب زودتر به خط پایان برسد یا هیچکدام از تیمها در زمان مقرر به پایان نرسند، کشته خواهید شد.
این بازی کاملاً به توانایی همتیمیهای شما وابسته است و باید امیدوار باشید که هر یک از اعضای تیم مهارت لازم برای انجام مینیبازیها را داشته باشد. از طرفی، برخی از این چالشها بهویژه با تهدید مرگ و استرس شدید، بسیار دشوار هستند و باعث میشود پنجگانهی ششپا یکی از مرگبارترین بازیها لقب بگیرد.
قایم باشک (Hide and Seek)
اولین بازی فصل سوم اسکویید گیم قایمباشک است. در این بازی، شرکتکنندگان بهطور تصادفی به دو گروه پنهانشونده یا شکارچی تقسیم میشوند.
پنهانشوندهها یکی از سه نوع کلید را برای باز کردن درها دریافت میکنند و باید یا ۳۰ دقیقه زنده بمانند یا مسیر خروج را پیدا کنند تا نجات یابند. شکارچیها چاقو بهدست دارند و باید حداقل یک نفر از پنهانشوندهها را بکشند تا به مرحلهی بعد بروند.
اگر جزو پنهانشوندهها باشید، شانس پیروزیتان بسیار کم است. بازیکنان در میانهی بازی متوجه میشوند که برای باز کردن همهی درها به هر سه نوع کلید نیاز دارند، اما همکاری با دیگران باعث میشود بیشتر در معرض شکارچیها قرار بگیرید. از سوی دیگر، مسیرهای خروج تقریباً غیرقابلدسترس بهنظر میرسند و در قسمت مربوطه فقط دو بازیکن توانستند از آن عبور کنند.
بهترین راهحل این است که جای مناسبی برای مخفیشدن پیدا کنید و امیدوار باشید بتوانید در صورت پیدا شدن، از خود دفاع کنید.
مقالههای مرتبط:
شکارچیها با داشتن چاقو یک برتری دارند، اما درصورتیکه استفاده از آن را بلد نباشند یا با کسی مواجه شوند که توانایی خلع سلاح دارد، باز هم در خطر خواهند بود. بهعنوان مثال، هیون-جو چند شکارچی را از پا درآورد و بهنظر نمیرسد او تنها فردی باشد که چنین توانایی داشته باشد.
هرچند قایمباشک بیشترین آمار کشتار سریال را ندارد، اما بیش از نیمی از بازیکنان در آن کشته شدند و همین موضوع باعث میشود دومین بازی سخت از نظر بقا باشد.
پل شیشهای (Glass Bridge)
در بازی پل شیشهای، بازیکنان شمارههایی از ۱ تا ۱۶ دریافت میکنند تا به همان ترتیب وارد بازی شوند. آنها باید از پلی متشکل از دو ردیف سکوهای شیشهای عبور کنند. مشکل این است که در هر ردیف، یک سکوی شیشهای آنقدر ضعیف است که وزن بازیکن را تحمل نمیکند و باعث سقوط مرگبار او میشود.
این بازی بیرحمانهترین چالش کل سریال است. درحالی که سایر بازیها مهارتهایی مثل قدرت، هوش، چابکی یا مهارتهای دیگر را میسنجند، این بازی کاملاً وابسته به شانس است. اگر جزو ۱۲ نفر اول باشید، باید خوششانسترین فرد دنیا باشید تا بتوانید بدون قدم گذاشتن روی سکوی اشتباه به انتهای پل برسید.
بازیکنان ردیفهای انتهایی هم باید امیدوار باشند نفرات جلویی حاضر باشند نقش قربانی را ایفا کنند، در غیر اینصورت هیچکس به خط پایان نمیرسد. اگر همهی بازیها بهاندازهی پل شیشهای سخت بودند، احتمالاً هیچ بازیکنی در پایان سریال زنده نمیماند.
منبع : زومیت