رسوایی هوش مصنوعی اپل؛ آیا باارزشترین برند دنیا به کاربرانش دروغ گفت؟

رسوایی هوش مصنوعی اپل؛ آیا باارزشترین برند دنیا به کاربرانش دروغ گفت؟
وضعیت تا جایی پیش رفت که دیگر نمیشد آن را صرفاً «اختلاف دیدگاه» یا «چالش همکاری» نامید. در دل اپل، عملاً دو بخش مستقل و ناسازگار شکل گرفته بود؛ جریانی خاموش اما فرساینده.
کریگ فدریگی که دیگر امیدی به هماهنگی جان جیاناندریا نداشت، تصمیم گرفت خارج از حیطهی رسمی مسئولیتش، تیم یادگیری ماشین مستقل خودش را راهاندازی کند. این تیم، با نام «Intelligent Systems»، با سرعت شروع به جذب مهندسان خبره کرد و نه چند نفر، بلکه صدها نفر از متخصصان هوش مصنوعی و یادگیری ماشین به این گروه جدید پیوستند.
کریگ فدریگی با استخدام یک تیم مستقل یادگیری ماشین، نشان داد که دیگر امیدی به سازگاری بخش هوش مصنوعی ندارد
این اقدام، بهخودیخود پیام واضحی داشت: اعتماد متقابل از بین رفته است و هر بخش راه خودش را میرود. همکاری و همافزایی، جای خود را به موازیکاری داده بود.
نکتهی عجیب اینکه هم جان و هم کریگ مستقیماً به تیم کوک گزارش میدادند؛ مدیری که بهخاطر رویکرد غیرمداخلهگرایانهاش معروف است: او از مدیرانش انتظار دارد خودشان مشکلاتشان را حل کنند، نه اینکه آنها را به اتاق ریاست ببرند. اما در این مورد خاص، همین سیاست باعث شد که بحران عمیقتر شود؛ چون هیچکس در جایگاهی نبود که ماجرا را جمع کند.
فرصت ازدسترفتهی هوش مصنوعی
اواخر سال ۲۰۲۲، وقتی ChatGPT غوغا به پا کرد و مدلهای زبانی بزرگ ناگهان محبوبیت یافتند، جیاناندریا آنها را جدی نگرفت. او معتقد بود این مدلها دوام نخواهند آورد یا ارزش کاربردی واقعی برای کاربران ایجاد نمیکنند. تمرکز او همچنان بر بهبود تدریجی سیری، با دادههای بهتر و استخراج اطلاعات از وب بود.
زمانی که بالأخره اپل تصمیم گرفت وارد رقابت مدلهای زبانی شود، تقریباً یک سال از رقبا عقب افتاده بود. بااینحال بازهم شرکت رویکرد عجیبی را در پیش گرفت: ساخت مدلهای کاملاً داخلی، بدون استفاده از ابزارها و منابع متنباز.
مخالفت اپل با منابع و ابزارهای متن باز، باعث شد شدیداً از رقبا عقب بیفتد
مدیران اپل به مهندسان گفته بودند که اجازه ندارند مدلهای شرکتهای دیگر را در محصولات نهایی اپل بگنجانند و فقط میتوانند از آنها برای مقایسه با مدلهای خودشان استفاده کنند. در صنعتی که معمولاً بر پایهی مشارکت و کدباز بودن بنا شده است، این تصمیم در عمل یک انزواطلبی ناکارآمد بود.
بدتر اینکه دستورات اجرایی نیز مدام تغییر میکرد: ابتدا گفتند یک مدل بزرگ و واحد توسعه داده خواهد شد، اما چند ماه بعد، این رویکرد کنار گذاشته شد و تمرکز بهسمت توسعهی چند مدل مختلف رفت.
در ادامه، اپل دو مدل توسعه داد: یکی برای فضای ابری با نام «Mighty Mouse» و دیگری برای پردازش روی دستگاه با نام «Minnie Mouse». اما هر دو این مدلها، حتی پس از ماهها توسعه، در برابر نسخههای اولیهی مدلهای اوپنایآی هم حرفی برای گفتن نداشتند.
وقتی تبعیض ساختاری به اختلافات دامن میزند
تغییرات مدام و تصمیمهای متناقض، کمکم انگیزهها را از بین برد و نارضایتی در میان کارکنان بالا گرفت. آنطور که گزارش «اینفورمیشن» نشان میدهد، ۱۲ نفر از مهندسان فعلی و سابق اپل حاضر شدند بهطور ناشناس جزئیات این بحران را فاش کنند.
سالها ناهماهنگی میان دو تیم کلیدی، کار را به نقطهی غیرقابل بازگشت رسانده بود. کارکنان بخش هوش مصنوعی از مزایایی برخوردار بودند که خشم دیگران را برمیانگیخت: حقوق بالاتر، ترفیعهای سریعتر، تعطیلات طولانیتر و ساعات کاری کمتر. در مقابل، مهندسان تیم نرمافزار معتقد بودند بیشتر کار اصلی را آنها انجام میدهند ولی کمتر مورد قدردانی قرار میگیرند.
اختلاف میان تیم هوش مصنوعی و تیم نرمافزار اپل به جایی رسیده بود که اعضای دو بخش علیه همدیگر مدرک جمع میکردند
این شکاف نهفقط فرهنگی، که کاملاً عملیاتی بود. همکاری میان دو بخش، اغلب با بدبینی و گارد بسته همراه بود. در یک نمونهی افشاشده، یکی از معاونان جان از مهندسانش خواست که همهچیز را در پروژهی مشترک با تیم فدریگی بهطور دقیق مستند کنند؛ نه برای نظم بیشتر، بلکه برای آنکه در صورت شکست بتوانند از خود دفاع کنند و گروه مهندسی را مقصر جلوه دهند.
وقتی کارمندان بهجای همکاری، شروع به جمعآوری مدرک برای روز مبادا میکنند، یعنی سازمان دیگر نه در حال ساختن آینده، بلکه در حال دفاع از گذشتهی خودش است.
ماجرای دموهای جعلی رویداد WWDC
حالا به مهمترین بخش گزارش آوریل ۲۰۲۵ میرسیم، اتهامی که ما را به پروندهی قضایی ابتدای مطلب میرساند. گزارش «اینفورمیشن» ادعا میکند که دموهای هیجانانگیزی که در مراسم WWDC 2024 به نمایش گذاشته شد و در تبلیغات گسترده نیز بارها پخش شدند، از اساس ساختگی بودهاند.
منبع : زومیت