zoomit

اختلال کم‌توجهی بیش‌فعالی زیر ذره‌بین؛ آیا تاکنون درباره ADHD اشتباه فکر می‌کردیم؟

اختلال کم‌توجهی بیش‌فعالی زیر ذره‌بین؛ آیا تاکنون درباره ADHD اشتباه فکر می‌کردیم؟

مدت‌ها تصور می‌شد تأثیر داروها روی سرعت کار و رفتار بچه‌ها در کلاس می‌تواند باعث بهبود یادگیری مطالب جدید شود؛ اما نتایج نشان داد داروها تاثیری در یادگیری بیشتر نداشتند.

پس چه اتفاقی دارد می‌افتد؟ اگر این تحقیقات درست باشند، داروهای محرک تأثیری در بهبود توانایی شناختی یا عملکرد تحصیلی ندارند. با‌این‌حال، میلیون‌ها جوان آمریکایی (و والدینشان) احساس می‌کنند این قرص‌ها برای موفقیتشان در مدرسه ضروری هستند. چرا؟

یک توضیح ممکن را می‌توان در کار مارتا فرح، عصب‌شناس شناختی از دانشگاه پنسیلوانیا پیدا کرد. در یکی از مطالعات، او و همکارانش ۴۶ جوان بزرگسال را جذب کردند، به نیمی از آن‌ها آدرال و به نیمه دیگر دارونما دادند، سپس از آن‌ها خواستند ۱۳ آزمون شناختی مختلف را انجام دهند.

افرادی که دارو مصرف کرده بودند، در آزمون‌ها بهتر از کسانی که دارونما گرفته بودند عمل نکردند، اما وقتی از شرکت‌کنندگان خواسته شد عملکرد خود را ارزیابی کنند، کسانی که آدرال مصرف کرده بودند معتقد بودند بهتر عمل کرده‌اند. آن‌ها احساس اعتمادبه‌نفس بیشتری داشتند، حتی اگر توانایی‌های واقعی‌شان بهبود نیافته بود.

در همین راستا، مارتا فرح به کار اسکات ورکو اشاره می‌کند. اسکات ورکو جامعه‌شناسی است که مصاحبه‌هایی را با دانشجویانی انجام داده بود که بدون نسخه پزشک داروهای محرک را مصرف می‌کردند. دانشجویانی که ورکو با آن‌ها مصاحبه کرده بود، باور داشتند داروها باعث بهبود تمرکز یا تفکر می‌شوند. دانشجویان می‌گفتند احساس می‌کردند که بدون دارو نمی‌توانند روی کارهایشان تمرکز کنند یا انگیزه‌ای برای انجام آن‌ها داشته باشند.

از گذشته، یکی از دلایلی که مردم آمفتامین مصرف می‌کردند، این بود که این داروها می‌توانستند کارهای خسته‌کننده و تکراری را جالب‌تر کنند. به‌عنوان مثال، در جنگ جهانی دوم، ارتش آمریکا میلیون‌ها قرص آمفتامین به سربازان داد تا در طول بخش‌های کسل‌کننده و خسته‌کننده جنگ از آن‌ها استفاده کنند و بتوانند به انجام وظایفشان ادامه دهند. قرص‌های آمفتامین به خلبانان نیروی هوایی که پروازهای طولانی داشتند و به ملوانان نیروی دریایی که باید شب‌ها بیدار می‌ماندند و نگهبانی می‌دادند، داده می‌شد تا بتوانند در این شرایط سخت بیدار بمانند و کار کنند.

رانندگان کامیون‌های بین‌شهری برای سال‌ها از داروهای محرک استفاده می‌کردند تا بتوانند خستگی و یکنواختی طولانی بودن سفرهایشان را تحمل کنند. همچنین برای دانشجویانی که اسکات ورکو با آن‌ها مصاحبه کرده بود، نوشتن مقالات ترم به اندازه شستن لباس یا رانندگی طولانی با کامیون خسته‌کننده بود، اما با استفاده از داروهای محرک، این کارها برایشان راحت‌تر و قابل تحمل‌تر می‌شد.

مطالعات نشان داده‌اند داروهای محرک ADHD تأثیر بلندمدتی ندارند و موجب کاهش رشد می‌شوند

اوایل دهه ۲۰۰۰، سوانسون از نتایج به‌دست‌آمده نگران بود، اما نگرانی اصلی او این بود که تأثیرات مثبت رفتاری‌ای که داروهای محرک ایجاد می‌کردند، پایدار نبودند. او و همکارانش درنهایت به نتیجه مشابهی رسیدند: بعد از یک سال مصرف ریتالین، تأثیرات مثبت آن بر رفتار کاهش پیدا کرد و تا پایان سال سوم، این تأثیرات کاملاً از بین رفتند.

نتیجه نگران‌کننده دیگری که آن‌ها در داده‌های خود متوجه شدند، این بود که کودکانی که برای مدت طولانی ریتالین مصرف کرده بودند، نسبت به کودکان دیگر، رشد کمتری داشتند. تا پایان ۳۶ ماه، افرادی که به‌طور مداوم داروهای محرک مصرف کرده بودند، به‌طور متوسط بیش از یک اینچ (۲٫۵ سانتی‌متر) کوتاه‌تر از کسانی بودند که هیچ‌گاه دارو مصرف نکرده بودند.

دانشمندان فکر می‌کردند کاهش قد در دوران کودکی موقتی است، اما زمانی که داده‌ها نه سال پس از آزمایش اولیه جمع‌آوری شد، تفاوت در قد همچنان باقی مانده بود و آن‌ها متوجه شدند این تأثیر موقتی نبوده و کودکان کوتاه‌تر به رشد طبیعی خود برنگشته بودند.

در سال ۲۰۱۷ سوانسون و تیمش تحقیق جدیدی منتشر کردند که در آن افراد را تا سن ۲۵ سالگی دنبال کردند. نتایج نشان داد افرادی که داروهای محرک (مثل ریتالین) را برای مدت طولانی مصرف کرده بودند، همچنان حدود یک اینچ کوتاه‌تر از دیگران بودند. همچنین، علائم ADHD این افراد بهبودی نسبت به کسانی که دارو را قطع کرده بودند یا اصلاً شروع نکرده بودند، نداشت. درواقع، مصرف طولانی‌مدت دارو نه تنها باعث رشد قد بیشتر نشد، بلکه علائم ADHD هم بهبود پیدا نکرد.

محققان تأکید می‌کنند که مصرف داروهای محرک تجویزی خطرات دیگری هم دارد. آمفتامین‌ها (مثل آدرال) می‌توانند بسیار اعتیادآور باشند و پژوهشی از سال گذشته نشان داد حتی مصرف روزانه دوز متوسط آدرال می‌تواند احتمال ابتلا به مشکلات روانی جدی مانند روان‌پریشی یا مانیا (شیدایی) را بیش از سه برابر افزایش دهد.

دوز بالاتر دارو خطر ابتلا به مشکلات روانی را پنج برابر افزایش می‌دهد. با‌این‌حال، برای بیشتر دانشمندان، مزایای استفاده از داروهای محرک همچنان بیشتر از معایب آن‌ها است. جان گابریلی، عصب‌شناس مؤسسه فناوری ماساچوست، باور دارد خطر بزرگ‌تر این است که افرادی که در زندگی روزمره با مشکلات مواجه هستند، هیچ کمکی دریافت نکنند و بدون درمان بمانند.

گابریلی توضیح می‌دهد که در مقایسه با دیگر داروهای روان‌پزشکی، داروهایی مانند ریتالین و آدرال به‌طور نسبی ایمن‌تر و مؤثرتر هستند. این داروها به همه افراد کمک نمی‌کنند، اما حداقل در کوتاه‌مدت، می‌توانند علائم ADHD را در بیشتر کودکانی که از آن‌ها استفاده می‌کنند، به‌طور چشمگیری کنترل کنند. علاوه‌بر‌این، اگر بیمار بخواهد دارو را قطع کند، مشکل خاصی ایجاد نمی‌شود.

داروهای محرک مانند ریتالین و آدرال برخلاف داروهای ضدافسردگی یا ضداضطراب، مدت طولانی در بدن نمی‌مانند و نیازی به کاهش تدریجی مصرف آن‌ها نیست. حتی مصرف نسخه‌های با آزادسازی طولانی هم به راحتی می‌تواند متوقف شود.

سوانسون‌ پس از سه دهه مطالعه روی داروهای محرک، با بسیاری از همکارانش در مورد ارزش آن‌ها اختلاف نظر دارد. او می‌گوید درحالی‌که دارو معمولاً می‌تواند بهبودهای کوتاه‌مدت در رفتار کودکان ایجاد کند، به‌جز کاهش رشد تأثیر بلندمدتی وجود ندارد.

تجارب افراد مبتلا

وقتی روزنامه‌نگار نیویورک‌تایمز با دانش‌آموزان متعدد درمورد تجربیاتشان از مصرف داروهای اختلال کم‌توجهی-بیش‌فعالی  صحبت کرد، متوجه شد رابطه آن‌ها با داروهای محرک (مثل ریتالین) اغلب پیچیده است. یکی از دانش‌آموزان به نام کپ گفت تابستان بعد از سال دوم دبیرستان شروع به مصرف ریتالین کرده است.

به نظر برخی از نوجوانان مبتلا به ADHD، معایب داروهای محرکی مانند ریتالین بیشتر از مزایای آن‌ها است

کپ می‌گفت مطالعه برای آزمون SAT خیلی خسته‌کننده بود و هر بار به کلاس می‌رفت، نمی‌توانست تمرکز کند. بعد از اینکه برای کاپ ریتالین تجویز شد، تجربه‌اش از آمادگی برای آزمون SAT تغییر کرد. او گفت قبلاً از خواندن بخش خواندنی آزمون SAT خوشش نمی‌آمد، اما وقتی دارو را مصرف می‌کرد، می‌توانست تمام متن را بخواند و به خوبی آن را درک کند و حتی از خواندنش لذت می‌برد.  کاپ عضو تیم بیسبال مدرسه هم بود. وقتی دارو مصرف می‌کرد، عملکردش در تمرین بیسبال بهتر می‌شد.

کپ با اینکه ریتالین را برای تمرین بیسبال و آمادگی برای آزمون SAT مؤثر می‌دانست، از مصرف آن خوشش نمی‌آمد؛ اما چون می‌دانست برای موفقیت در آزمون به آن نیاز دارد، مجبور بود آن را مصرف کند.  او گفت: «وقتی اثرش به اوج می‌رسد، نسبت به خودت احساس خوبی داری. در حال مطالعه هستی و کاملاً متمرکزی. اما به‌محض اینکه اثرش از بین می‌رود، حالت بد می‌شود.»

جان، یکی از هم‌تیمی‌های کپ اولین بار در پایه هشتم برای درمان اختلال کم‌توجهی-بیش‌فعالی  داروی ادرال دریافت کرد. این دارو به او کمک کرد از پس کلاس‌هایش بر بیاید، به‌ویژه درس زبان انگلیسی که علاقه‌ای به آن نداشت. البته قبل از مصرف دارو، جان معمولاً در جمع دوستانش خیلی اجتماعی و پرانرژی بود، اما وقتی دارو را مصرف می‌کرد، احساس می‌کرد انرژی و شور و شوقش از بین رفته است و مثل قبل نمی‌تواند بخندد یا حرفی برای گفتن پیدا کند.

به نظر برخی از نوجوانان، معایب داروی محرک بیشتر از مزایای آن‌ها است و آن‌ها از والدین خود می‌خواهند مصرف دارو را متوقف کنند یا خودشان به‌طور مستقل دارو را قطع می‌کنند. از نظر آماری، بیشتر نوجوانان بیشتر از یک سال از داروهای محرک استفاده نمی‌کنند.

پزشکان معتقدند کودکان دارو را قطع می‌کنند چون نمی‌دانند چه چیزی برایشان مفید است. درحالی‌که کودکان می‌گویند دارو باعث احساس بدی در آن‌ها می‌شود، یا به آن‌ها کمکی نمی‌کند یا حتی اثرش متوقف شده است.

حال این سؤال مطرح می‌شود که کدام دیدگاه درست است؟ آیا باید به نظر پزشکان اعتماد کرد که می‌گویند بچه‌ها نمی‌دانند چه چیزی برایشان خوب است؟ یا به نظر خود بچه‌ها که احساس می‌کنند دارو برایشان مفید نبوده و آن را قطع کرده‌اند؟

برخی از متخصصان اختلال کم‌توجهی-بیش‌فعالی بر این باورند که کودکان و نوجوانان به دلیل ناآگاهی یا ناتوانی در تصمیم‌گیری، تشخیص نمی‌دهند دارو برایشان مفید است یا نه، به همین دلیل باید دارو مصرف کنند. کرنشاو می‌گوید والدین نباید مشکلات فرزندشان را ساده و کم‌اهمیت نشان دهند چون این کار می‌تواند باعث شود که نوجوانان درک نکنند که باید درمان شوند.

روبرتو اولیواردیا، روانشناس بالینی که در دانشکده پزشکی هاروارد تدریس می‌کند، در قالب مقاله‌ای توضیح داده بود که تغییرات رفتاری یا شخصیتی ناشی از مصرف دارو شاید به شکل‌های متفاوتی از شوخی یا رفتار منجر شوند که در ابتدا ممکن است نگران‌کننده به‌نظر برسند، اما این تغییرات لزوماً منفی یا بد نیستند. مصرف دارو می‌تواند رفتارهای شوخ‌طبعانه کودک را کنترل کند؛ به طوری که او در زمان‌ها و شرایط مناسب‌تری شوخی می‌کند.

والدین کپ او را تشویق کردند که ریتالین را هر روز در طول دوران دبیرستان مصرف کند، اما او بیشتر در موقعیت‌های خاص از آن استفاده می‌کرد. تا پایان سال آخر دبیرستان، او بیشتر دارو را برای بازی‌های بیسبال مصرف می‌کرد تا برای درس خواندن و در آخر هفته‌ها و تابستان‌ها، به‌ندرت از آن استفاده می‌کرد.

جان در دوران تعطیلات و زمانی که در مدرسه نیست، احساس نمی‌کند که به دارو نیاز دارد و علائم ADHD را تجربه نمی‌کند. جان احساس می‌کند وقتی که فشاری برای انجام کارها وجود ندارد، می‌تواند به‌طور عادی عمل کند، اما زمانی که باید تمرکز کند یا کار کند، برای اینکه موفق به انجام کارها شود، نیاز به مصرف دارو دارد.

دیدگاه جان درباره اختلال کم‌توجهی-بیش‌فعالی که به نظرش این اختلال در شرایط خاصی ظاهر می‌شود، با دیدگاه‌های سنتی روانپزشکی که معتقدند اختلالات مانند اختلال کم‌توجهی-بیش‌فعالی  همیشه وجود دارد، در تضاد است.

تحقیقات به‌طور فزاینده‌ای نشان می‌دهند که برای بسیاری از افراد، اختلال کم‌توجهی-بیش‌فعالی  می‌تواند به‌عنوان وضعیتی در نظر گرفته شود که فقط آن را گاهی تجربه می‌کنند، به‌جای اینکه اختلالی باشد که همیشه به‌طور ثابت وجود داشته باشد.

سال گذشته، گروه MTA مطالعه جدیدی منتشر کرد که بررسی کرده بود چطور علائم ADHD در شرکت‌کنندگان مطالعه در طول دوران کودکی و جوانی‌شان تغییر کرده است.  فقط حدود ۱۱ درصد از کودکانی که با تشخیص ADHD وارد مطالعه شدند، علائم را به‌طور مداوم در طول سال تجربه کردند.

مارگارت سیبلی، استاد دانشکده پزشکی دانشگاه واشنگتن به یافته جالبی از مقاله قبلی  MTA اشاره می‌کند: حتی کودکانی که در ابتدا غیرمبتلا به اختلال مذکور در نظر گرفته شده بودند، در دوران نوجوانی علائم ADHD را تجربه کردند و به حدی از علائم رسیدند که واجد شرایط دریافت این تشخیص شدند. سیبلی باور ندارد که این کودکان به‌طرز ناگهانی در دوران نوجوانی دچار اختلال کم‌توجهی-بیش‌فعالی  شده باشند، بلکه، بنا به تصور او، محیطشان ممکن است تغییر کرده باشد و این تغییر در محیط شاید باعث افزایش علائم آن‌ها شده باشد.

سیبلی می‌گوید بسیاری از علائم اختلال کم‌توجهی-بیش‌فعالی کاملاً معمول هستند. او توضیح می‌دهد که در هر لحظه، یک فرد بزرگسال متوسط آمریکایی دو یا سه تا از این علائم را دارد و این اختلال به این صورت نیست که یا هیچ‌چیزی نداشته باشید یا همه‌چیز را داشته باشید. دیدگاه ساده‌انگارانه و دو قطبی درباره اختلال کم‌توجهی-بیش‌فعالی که به آن به‌عنوان تشخیص قطعی و بدون تغییر نگاه می‌کند، باعث می‌شود اهمیت اختلاف‌های بزرگ بین کودکان با علائم مختلف ADHD نادیده گرفته شود و بعضی از آن‌ها در معرض خطرات بیشتر قرار بگیرند.

جویل نیگ، روان‌شناس بالینی در دانشگاه علوم و بهداشت اورگان، زیرگروه‌های مختلفی را در میان جمعیت مبتلا به اختلال کم‌توجهی-بیش‌فعالی  شناسایی کرده است. یکی از گروه‌ها یعنی کودکانی که علائم اختلال آن‌ها با خشم شدید همراه می‌شود، درمعرض پیامدهای منفی بیشتری قرار دارند. این بیماران که حدود یک‌سوم از کودکان مبتلا به اختلال کم‌توجهی-بیش‌فعالی را تشکیل می‌دهند، به توجه زودهنگام و درمان جامع نیاز دارند که احتمالاً شامل دارو نیز می‌شود.

نیگ باور دارد که ممکن است تفاوت‌های بیولوژیکی خاصی در کودکان پرخطر وجود داشته باشد که در آینده، با پیشرفت فناوری‌های پزشکی، قابل شناسایی باشند. به عقیده‌ی او، علائم در برخی افراد مبتلا به اختلال مذکور به دلایل محیطی و اجتماعی ناشی از مشکلات زندگی ایجاد می‌شود. نیگ و سونگا-بارکه نیز به این نتیجه رسیده‌اند که در صورتی که مشکلات افراد مبتلا به ADHD ناشی از محیط باشد، باید درمان‌ها بیشتر بر تغییر محیط تمرکز کنند.

نیگ در گذشته به مدل پزشکی اختلال کم‌توجهی-بیش‌فعالی اعتقاد داشت که بر این باور استوار بود که مغز افراد مبتلا به ADHD، دارای نقص‌های زیستی است که آن‌ها را از افراد سالم و معمولی متمایز می‌کند.

مدل پیشنهادی سونگا-بارکه

سونگا-بارکه مدل جایگزینی پیشنهاد می‌کند که بیشتر بر چالش‌های محیطی و روانی که کودکان با این اختلال با آن مواجهند، تمرکز دارد تا نقایص زیستی. اکنون سونگا-بارکه به‌جای دیدگاه دسته‌بندی ثابت و قطعی برای اختلال کم‌توجهی-بیش‌فعالی،  آن را به‌شکل یک طیف می‌بیند.

مدل جدید او علائم را نه به‌عنوان نشانه‌هایی از نقص‌های عصبی، بلکه به‌عنوان نشانه‌هایی از عدم تطابق بین ساختار زیستی کودک و محیط در نظر می‌گیرد. بنابر باور او، تمرکز بر محیط و شرایط زندگی می‌تواند در بهبود نتایج و سلامت روان افراد مؤثرتر از تمرکز صرف بر درمان‌های بیولوژیکی باشد.

اما آیا واقعاً تغییر محیط فرد می‌تواند علائم او را تغییر دهد؟ در سال ۲۰۱۶، گروه تحقیقاتی  MTA مقاله‌ای منتشر کرد که نشان می‌داد تغییر محیط می‌تواند بر علائم اختلال کم‌توجهی-بیش‌فعالی  تأثیر بگذارد.

منبع : زومیت

مشاهده بیشتر
دانلود نرم افزار

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا