پشتپرده هک انجمن ناشناس 4chan؛ عمر «لجنزار اینترنت» به سر رسید؟

پشتپرده هک انجمن ناشناس 4chan؛ عمر «لجنزار اینترنت» به سر رسید؟
پروژه Chanology با حملات DDoS به وبسایت کلیسای ساینتولوژی آغاز شد، اما بهسرعت به دنیای واقعی گسترش یافت. در ۱۰ فوریه ۲۰۰۸، هزاران نفر در بیش از ۹۰ شهر جهان، با نقابهای Guy Fawkes مقابل دفاتر این کلیسا تجمع کردند. این اولینبار بود که یک جنبش آنلاین با ریشه در 4chan، به شکلی سازمانیافته به خیابانها میآمد.
گروه مشهور Anonymous از دل تالار /b/ انجمن 4chan بیرون آمد
ولی این تنها آغاز راه بود. در سالهای بعد، 4chan به میدان نبردهای پرمناقشهای تبدیل شد که از میان آنها میتوانیم به ماجرای Gamergate در سال ۲۰۱۴ اشاره کنیم. در ظاهر، این بحث دربارهی اخلاق در روزنامهنگاری بازیهای ویدیویی بود، اما خیلی زود به یک کمپین آزار، نفرتپراکنی و قطببندی شدید فرهنگی تغییر فرم داد.
4chan در این ماجرا هم بهعنوان موتور محرک، هم بهعنوان میدان درگیری ایفای نقش کرد. درنهایت، مدیر سایت تصمیم گرفت برخی پستها و کاربران را حذف کند؛ تصمیمی که درنهایت به کنارهگیری moot از مدیریت سایت منجر شد.
نشت تصاویر خصوصی سلبریتیها و کمپین آزار و نفرتپراکنی ماجرای Gamergate پتانسیل مجرمانه این پلتفرم را نشان دادند
ماجرای نشت تصاویر خصوصی سلبریتیها در سال ۲۰۱۴ (معروف به Fappening) نیز از طریق 4chan آغاز شد. این حادثه که شامل پخش گستردهی تصاویر هکشدهی زنان مشهور بود، بار دیگر نشان داد که مرز میان جرم و سرگرمی در این پلتفرم تا چه حد میتواند باریک باشد.
و یکی دیگر از رویدادهای مهم: اکتبر ۲۰۱۷، کاربری ناشناس با نام Q شروع به انتشار پستهایی رمزآلود در تالار /pol/ کرد. این کاربر که مدعی بود یک مقام بلندپایه دولتی با دسترسی به اطلاعات محرمانه است؛ خبر از وجود یک «توطئه جهانی» توسط گروهی از «نخبگان فاسد» میداد که دونالد ترامپ در حال مبارزه با آنها بود.
این پستها بهسرعت توجه کاربران را جلب کرد و مورد تحلیلهای گستردهای قرار گرفت. بهتدریج، پستها از 4chan به 8chan (سایتی مشابه 4chan) منتقل شدند و سپس به پلتفرمهای اصلی مانند توییتر، فیسبوک و یوتیوب راه یافتند.
چیزی نگذشت که هشتگ QAnon# در شبکههای اجتماعی ترند شد، گروههای مطالعه برای تحلیل پستهای Q تشکیل شدند و حتی محصولات تجاری با نماد Q به فروش رسیدند.
تأثیر این نظریه توطئه به دنیای واقعی نیز کشیده شد. در ژوئن ۲۰۱۸، فردی مسلح با خودرویی زرهی، جادهای را نزدیک سد هوور مسدود کرد و ادعا کرد این کار را در حمایت از Q انجام داده است. آگوست ۲۰۱۹، افبیآی این جنبش را بهعنوان یک تهدید تروریسم داخلی طبقهبندی کرد.
سایه افراطگرایی و جنجالهای بیپایان
با گذشت زمان، 4chan تعاریف آزادی بیان، امنیت عمومی و مسئولیتپذیری در اینترنت را زیر سؤال برد و قلب این تغییرات بورد /pol/ بود (مخفف Politically Incorrect).
این تالار از ابتدا قرار بود فضایی برای بحثهای آزاد سیاسی باشد، اما خیلی زود به یک میدان پرتنش تبدیل شد؛ جایی که نظرات افراطی، نژادپرستانه، زنستیزانه و تئوریهای توطئه، آزادانه و با شور منتشر میشدند. گرچه همهی کاربران از این فضا رضایت نداشتند، اما نبود نظارت سختگیرانه، این بورد را به محیطی مناسب برای گروههای افراطی تبدیل کرد تا ایدههای خود را آزمایش و پخش کنند.
گزارشهایی از فعالیت هماهنگ اعضای گروههای نئونازی، گرایشهای تندرو و حتی مجرمان سایبری در این بورد منتشر شد. گاهی کاربران صرفاً دربارهی سیاست بحث میکردند؛ گاهی کمپینهای نفرتپراکنی به راه میانداختند و گاهی دست به افشای اطلاعات شخصی (doxxing) یا هماهنگی برای حملههای آنلاین میزدند. این فعالیتها باعث شد 4chan را بهعنوان یکی از مراکز مهم رشد افراطگرایی دیجیتال شناخته شود.
کمپینهای نفرتپراکنی، افشای اطلاعات شخصی و هماهنگی برای حملههای آنلاین، جامعه 4chan را به سمت افراطگرایی دیجیتال سوق داد
از طرف دیگر مدیریت سایت هم در برابر فشارهای بیرونی مقاومت میکرد. بسیاری از کاربران مدافع آزادی بیان، هرگونه محدودیت یا سانسور را خیانت به فلسفهی 4chan میدانستند. به همین دلیل تقاضای گاهبهگاه رسانهها یا نهادها برای دخالت در ماجرا، با موجی از دفاع و حتی حملهی متقابل کاربران مواجه میشد.
بهاینترتیب 4chan همیشه در مرز قانون و بیقانونی باقی ماند: برای برخی، این سایت آخرین سنگر آزادی واقعی در اینترنت بود و برای برخی دیگر، جرقهی بسیاری از مصیبتها و خشونتها.
منبع : زومیت