شاید وقتی مردان و زنان شکایت میکنند که شریک زندگیشان دردشان را درک نمیکند، حق با آنها باشد. مطالعهای روی گیرندههای درد در جوندگان و نخستیها نشان داده است که در همهی موارد، بدن اعضای نر و ماده گونهها به گونهای تنظیم شده است که با مولکولهای مختلف به درد حساس باشد.
درد فیزیکی، چه بسیار بد باشد یا فقط کمی ناراحتکننده، ممکن است برای همه یکسان نباشد. این ایده، سؤالات بزرگی را در مورد چگونگی تکامل موجودات زنده در طول زمان ایجاد میکند. همچنین نشان میدهد که ممکن است به تعدیل چشمگیر بسیاری از فرآیندهای تشخیص و درمان، اما نه منحصرا برای زنان نیاز داشته باشیم.
تکامل در مورد دو جنس میتواند کاملا محافظهکار باشد و تفاوتها را به حداقل برساند، مگر آنکه یک خصوصیت برای بقا یا تولیدمثل فایده داشته باشند. شاید به همین دلیل است که مردان نوک پستان دارند. این بخش از بدن ممکن است برای نرها بیفایده باشد؛ اما متفاوتکردن دو جنس به تلاش بیشتری نیاز دارد.
این بدان معنی نیست که همه چیز در مردان و زنان دقیقاً یکسان است. اما مانند نمونهی نوک پستان مردان، نشان میدهد که اعمال تغییرات کوچک آسانتر از ایجاد خصوصیتی کاملاً جدید است. بنابراین، تصور میشد که تفاوت در تجارب مردان و زنان از درد، صرفا تغییرات کوچکی در همان تجربهی اولیه است. بااینحال، وقتی دانشمندان دریافتند که سلولهای خاصی به نام میکروگلیا درد را در بین موشهای نر و نه موشهای ماده منتقل میکند، شگفتزده شدند.
نه تنها نحوهی انتقال درد بلکه گیرندههای درد در جنس زن و مرد متفاوت است.
اکنون به نظر میرسد که تنها نحوهی انتقال درد نیست که در جنس زن و مرد متفاوت است، بلکه خود گیرندهها که به عنوان گیرندههای درد شناخته میشوند، به هورمونهای مختلف حساسیت دارند. همچنین این ویژگی اینبار علاوهبر موشها، در میمونهای ماکاک و انسانها نیز نشان داده شده است.
بهطور خاص، نورونهای گانگلیون ریشهی پشتی، خوشههای نورونها در ستون فقرات هستند که در حسکردن و انتقال سیگنالهای درد به مغز نقش دارند. هورمون پرولاکتین، گانگلیون ریشه پشتی را در مادههای هر سه گونه (موش، میمون و انسان) حساستر و درد خفیف را به چیزی بسیار ناتوانکنندهتر و بدتر تبدیل میکند؛ اما در نرها چنین تاثیری ندارد. از سوی دیگر، انتقالدهندهی عصبی آرکسین B تأثیر مشابهی بر روی مردان دارد و آنها را به درد حساستر میکند، اما روی زنان تأثیر نمیگذارد.
تیم پژوهشی، نورونها را از اهداکنندگان عضو انسان و حیوانات در شرایط آزمایشگاهی مورد مطالعه قرار داد. تنها یک میمون ماکاک از هر جنس مورد استفاده قرار گرفت، زیرا نورونها فقط پس از مرگ قابلاستفاده بودند، اما نمونهها در انسان و موش به اندازهای بزرگ بود که تیم به یافتههای خود اطمینان پیدا کند.
مبنای تکاملی و مکانیسمهای این تفاوت درد، در زن و مرد نامشخص است. پرولاکتین هورمونی است که باعث رشد بافت سینه و شیردهی میشود، بنابراین چندان تعجبآور نیست که تأثیر آن بر درد، فقط در زنان باشد. اما آرکسین B به همهی ما کمک میکند هوشیار بمانیم؛ پس دلیل واضحی وجود ندارد که چرا باید پاسخهای متفاوتی را بر اساس جنس ایجاد کند. با این حال، هر دو هورمون نقشهای دیگری نیز در بدن دارند که تا همین اواخر نادیده گرفته شده بود.
بااینحال، پیامدهای پزشکی آشکارتر است. همانطور که پورکا و همکارانش اشاره میکنند: «درحالحاضر جنسیت بیمار معمولا برای انتخاب درمان درد ملاحظه نمیشود. پزشکی دقیق، بر اساس جنسیت بیمار، میتواند نتایج درمانی را با هدفقراردادن انتخابی مکانیسمهایی که باعث افزایش درد در زنان یا مردان میشود، بهبود بخشد.»
داروهایی که از حساسشدن نورونهای حسکنندهی درد جلوگیری میکنند، به متوقفکردن درد کمک میکنند، اما ممکن است فقط برای مردان یا زنان مؤثر باشد، نه هر دو. پورکا اخیراً نوع خاصی از آنتیبادی برای پرولاکتین پیدا کرده است که میتواند به این معنی باشد که دانشمندان از قبل، یافتن چنین داروهایی را شروع کردهاند.
مبنای تکاملی و مکانیسمهای این تفاوت درد، در زن و مرد نامشخص است
محققان همچنین خاطرنشان کردند وقتی در آزمایشها و تستهای پزشکی، تعداد مردان یا زنان بسیار بیشتری باشد، باید مراقب نتایج مطالعه باشیم. ما نباید تصور کنیم که نتایج برای همه یکسان خواهد بود.
دانشمندان به طور تصادفی این اطلاعات را پیدا کردند. آنها در واقع سعی داشتند بفهمند درد طولانی مدت چگونه بر خواب تأثیر میگذارد.
احتمالاً دلایل بزرگتری وجود دارد که چرا مشکلات سلامتی و شرایط دردناکی که عمدتاً یا منحصراً زنان را تحتتأثیر قرار میدهند، مانند میگرن، فیبرومیالژیا و اندومتریوز، توسط پزشکان جدی گرفته نشده است. اما این تحقیق نشان میدهد که همچنان به انجام پژوهشهای بیشتر نیاز است.
یافتههای مطالعه در مجلهی Brain منتشر شده است.
منبع : زومیت