مرکز پژوهشهای مجلس: بازار نسخه تقلبی «لبوبو» در ایران بیش از ۱۰۰ میلیارد تومان گردش مالی دارد
مرکز پژوهشهای مجلس: بازار نسخه تقلبی «لبوبو» در ایران بیش از ۱۰۰ میلیارد تومان گردش مالی دارد
در واقع میتوان این وضعیت را شکلگیری نوعی «اقتصاد خاکستری فرهنگی» دانست؛ شبکهای غیررسمی از واردکنندگان و فروشندگان که نهفقط کالا، بلکه معنا و نیاز فرهنگی را تامین میکنند. این بازار، هم تهدید است از منظر مالکیت فکری، و هم نشانهای از خلأ سیاستی در پاسخ به تقاضای واقعی جامعه. این گزارش درک و رصد این لایه از اقتصاد، برای سیاستگذاری فرهنگی را ضروری میداند.
خلأ در بازار فرهنگی داخلی
در بخشی از گزارش مرکز پژوهشها «خلأ در بازار فرهنگی داخلی» یعنی ناکامی برخی محصولات فرهنگی داخلی در جلب نظر مخاطب و ناتوانی در ایجاد ارتباط عاطفی با نسل Z، فضایی خالی برای نفوذ شخصیتهای خارجی که با زیباییشناسی و نیازهای هویتی این نسل همخوان هستند، ایجاد کرده است.
نکته قابل تأمل آن است که نسل جوان ایرانی در مواجهه با محصولات تقلبی، آگاهانه از آنها استفاده میکند و حتی نام «لفوفو» را بهعنوان شوخی فرهنگی پذیرفته است. چنین رفتاری نشان میدهد که جوانان نه منفعل، بلکه کنشگرانی فرهنگیاند که معنا را خودشان بازتعریف میکنند.
این بازار اقتصادی از یک سو به نقض گسترده مالکیت فکری، از دست رفتن قابل توجه درآمدهای گمرکی، مالیاتی منجر میشود و از سویی، خطرهای ایمنی و سلامتی برای مصرفکنندگان به دلیل استفاده از مواد غیراستاندارد در محصولات تقلبی ایجاد میکند.
محبوبیت ناشی از تحمیل رسانهای
یافته دیگر این گزارش درباره محبوبیت لبوبو این است که این محبوبیت برخلاف رویههای معمول، حاصل فرایند ارگانیکی از مسیر خلق محتوای داستانی تا پذیرش فرهنگی نبود؛ بلکه موفقیت اولیه آن بیش از هر چیز، نتیجه «تحمیل رسانهای» و نفوذ قدرتمند روندهای جهانی در شکلدهی به تقاضا بود.
این نکته نیز مهم است که موفقیت تجاری لبوبو نمونهای برجسته از قدرت نرم موثر و غیردولتی چین است؛ قدرتی که نه از طریق تبلیغات حکومتی، بلکه با خلق یک محصول فرهنگی جذاب به دست میآید که توسط بخش خصوصی در سطح جهان محبوب شده و نفوذ فرهنگی ایجاد کرده که میتواند الگویی برای راهبردهای صادرات فرهنگی ایران باشد.
فرصتی برای بازنگری در سیاستهای کلان
در بخش پیشنهادات هم مرکز پژوهشها لزوم پرداختن به پدیده لبوبو را صرفا بر مبنای مدیریت یک کالای مُد روز ندانسته، بلکه آن را فرصتی حیاتی برای بازنگری در سیاستهای کلان کشور در حوزه صنایع خلاق، اقتصاد فرهنگ، حمایت از مالکیت فکری و نحوه ارتباط با نسل جدید دانسته است.
این گزارش، یک چارچوب سه راهبردی منسجم را برای مواجهه با این پدیده پیشنهاد میکند. اصلاحات اقتصادی و مالکیت فکری یکی از این محورهاست. در این زمینه تقویت اجرای قوانین مالکیت فکری در گمرکات و سکوهای برخط، راهاندازی دادگاه دعاوی خرد برای خالقان و رسمیسازی واردات کالاهای کلکسیونی برای کاهش جذابیت بازار خاکستری پیشنهاد شده است.
پرورش اقتصاد خلاق داخلی نیز مورد توجه قرار گرفته و تاسیس «قطبهای خلاق» برای اتصال هنرمندان به بازار، اصلاح نظام آموزش هنر با محوریت کارآفرینی و مهارتهای تجاریسازی و… از دیگر پیشنهادهاست.
در این مسیر، باید به نقش فناوریهای نوین بهویژه هوش مصنوعی نیز توجه شود. ابزارهای تولید تصویر، صدا و شخصیت مبتنی بر هوش مصنوعی، مرزهای مالکیت فکری و طراحی فرهنگی را دگرگون کردهاند.
محور سوم حمایت از مصرفکننده و تنظیمگری بازار است. در این زمینه اجرای استانداردهای برچسبگذاری شفاف، راهاندازی کارزارهای آگاهیبخشی عمومی با تمرکز بر خطرهای ایمنی کالای تقلبی و تدوین منشور اخلاقی برای فعالیتهای بازاریابی اینفلوئنسرها پیشنهاد شده است.
در کنار اقدامات نظارتی، باید فرهنگ «مصرف مسئولانه» هم ترویج شود. احترام به حقوق خالقان و پرهیز از مصرف کالای تقلبی باید بهعنوان بخشی از اخلاق شهروندی و سواد فرهنگی آموزش داده شود.
منبع : زومیت