zoomit

رویای ۲۰ میلیون پورت فیبر نوری؛ واقعیت یا سراب؟ یادداشتی از آیدین عدالت

رویای ۲۰ میلیون پورت فیبر نوری؛ واقعیت یا سراب؟ یادداشتی از آیدین عدالت

ماجرای توسعه فیبر نوری در ایران سال‌هاست که نقل محافل است. از همان ابتدا، همه می‌دانستند که این پروژه بیش از آن که درگیر مسائل فنی یا اجرایی باشد، با معضلی بزرگ‌تر دست‌وپنجه نرم می‌کند: نبود تقاضای واقعی. البته موانع اجرایی هم سهمی در کندی این مسیر دارند؛ چیزی حدود ۱۵ تا ۲۰ درصد مشکل به همین عوامل برمی‌گردد.

۱۵ تا ۲۰ درصد از مشکلات فیبر نوری به موانع اجرایی مربوط می‌شود

شهرداری‌ها که برای هر کنده‌کاری زمین هزار مجوز می‌خواهند، اختلاف‌نظرها بر سر مشوق‌های وزارت ارتباطات، قوانین سازمان تنظیم مقررات، و حتی نوع توافق‌هایی که با شرکت‌های اف‌سی‌پی یا همان صاحبان شبکه وجود دارد، همگی بخشی از پازل‌اند.

مخابرات، به‌عنوان بزرگ‌ترین مالک زیرساخت شبکه کشور، تعامل چندانی با دیگر شرکت‌ها نشان نمی‌دهد و همین باعث می‌شود که توسعه مشترک زیرساخت‌ها به تعویق بیفتد. اگر تعامل بیشتری وجود داشت، شاید امروز شاهد وضعیت بهتری بودیم.

هزینه‌های سنگین و معضل نقدینگی شرکت‌ها

از طرف دیگر، مسئله نقدینگی شرکت‌ها را نمی‌شود نادیده گرفت. فیبرکشی زیرزمینی به‌خودی‌خود یک پروژه هزینه‌بر است؛ از خرید میکروداکت و کابل فیبر گرفته تا تجهیزات اکتیو و کارگاه‌های عمرانی. همه این‌ها سرمایه‌های کلانی می‌طلبد که بازگشتشان در هاله‌ای از ابهام است.

اما ریشه اصلی مشکل جای دیگری است. چیزی حدود ۶۰ تا ۷۰ درصد مانع اصلی، نبود تقاضای واقعی در میان کاربران است. بسیاری از مردم هنوز همان اینترنت ADSL یا VDSL با سرعت‌های ۲ تا ۱۰ مگابیت را کافی می‌دانند؛ نه این که پهنای باند بالاتری نخواهند، بلکه کیفیت شبکه موجود آن‌قدر پایین است که عملاً فرقی میان داشتن اینترنت پرسرعت یا کم‌سرعت احساس نمی‌کنند.

۶۰ تا ۷۰ درصد مانع اصلی توسعه فیبر نوری، نبود تقاضای واقعی است

پیاده‌سازی فیبر زیرزمینی بسیار هزینه‌بر است. هزینه‌های تجهیز کارگاه، کنده‌کاری، خرید میکروداکت، فیبر، تجهیزات و… بسیار هزینه‌بر است و بخشی از موانع توسعه محسوب می‌شود. البته همچنان بزرگترین مانع توسعه، حدود ۶۰ تا ۷۰ درصد موضوع، عدم وجود تقاضاست.

کاربران تجربه می‌کنند که حتی با اینترنت نسبتاً خوب، پینگ بالا باعث می‌شود یک تماس اینترنتی قطع‌ووصلی داشته باشد یا یک ویدئو با تأخیر پخش شود. در چنین شرایطی، داشتن پهنای باند ۱۰۰ یا حتی ۳۰۰ مگابیت کاربردی ندارد، چراکه کیفیت شبکه پایه ضعیف است.

تحریم و فیلترینگ؛ دو لبه قیچی بر سر اینترنت پرسرعت

تحریم‌ها و فیلترینگ نیز دست‌به‌دست هم داده‌اند تا همان محتوایی هم که باید مصرف‌کننده را به استفاده از اینترنت پرسرعت ترغیب کند، از دسترس خارج شود. نیمی از مشکل به فیلترینگ داخلی بازمی‌گردد و نیم دیگر به تحریم‌های بین‌المللی.

داشتن پهنای باند بیشتر جذابیتی برای کاربر ندارد

بسیاری از سرویس‌های مهم و حتی رایگان جهانی به دلیل تحریم، آی‌پی‌های ایران را مسدود کرده‌اند. در نتیجه کاربر ایرانی حتی اگر پهنای باندی چند برابر نیازش داشته باشد، باز هم دستش خالی می‌ماند. این دو موضوع باعث شده پهنای باند بیشتر جذابیتی برای کاربر نداشته باشد.

سرویس‌های گوگل، یوتیوب و بسیاری از شرکت‌های بزرگ دنیا نه‌تنها خدمات مالی، بلکه حتی دسترسی‌های رایگان را هم برای ایران بسته‌اند. برخی شرکت‌ها از ترس تبعات، بیش از آنچه قانون تحریم‌ها ایجاب می‌کند، خودسانسوری کرده‌اند. بنابراین، اینترنت پرسرعت عملاً برای بسیاری از کاربران کاربردی ندارد.

آمارهای ظاهری پوشش در برابر واقعیتِ استفاده

آمارها نیز این واقعیت را تأیید می‌کنند. گفته می‌شود حدود ۱۰ هزار پورت فیبر نوری در لایه دسترسی نصب شده که هیچ مشتری‌ای ندارند. وزارت ارتباطات دولت گذشته بارها آمار «پوشش» اعلام کرده است، اما پوشش به‌تنهایی ارزشی ندارد. وقتی فیبر تا نزدیکی محله آمده ولی به خانه یا محل کار نرسیده باشد، چه سودی دارد؟ آمار واقعی، همان «استفاده» است؛ یعنی مشتری قرارداد بسته، تجهیزات نصب شده و سرویس فعال شده است. این آمار اما بسیار پایین است.

۱۰ هزار پورت فیبر نوری نصب شده در ایران مشتری ندارد

در بسیاری از موارد، کاربران سرویس فیبر را سفارش می‌دهند، هزینه کابل‌کشی و نصب مودم را متحمل می‌شوند، اما بعد از یکی دو ماه سرویس را لغو می‌کنند. دلیلش ساده است: وقتی کاربری با پرداخت ماهانه ۵۰۰ تا ۷۰۰ هزار تومان هم به محتوای جهانی دسترسی ندارد، طبیعی است که ترجیح دهد از یک اینترنت سیم‌کارتی یا ADSL ارزان‌تر استفاده کند.

واقعیت این است که برای بخش زیادی از محتواهای داخلی، همان اینترنت کم‌سرعت هم کافی است. سرویس‌های استریم داخلی یا استفاده از پیام‌رسان‌ها نیازی به اینترنت فیبر ندارند. در مقابل، دسترسی به فیلم‌های 4K یا سرویس‌های تعاملی جهانی همچنان قفل است. نتیجه این که مشتری پس از مدتی می‌بیند عملاً در همان گلوگاه VPN مانده است.

VPNها خود معضل دیگری‌اند؛ کاربر با هزینه یک سرویس پرسرعت فیبر نوری، مجبور است به VPN متوسل شود که در بهترین حالت سرعتی ۲ تا ۵ مگابیت در اختیارش می‌گذارد. این یعنی کل ظرفیت پهنای باند فیبر بی‌استفاده می‌ماند.

در بسیاری از خانواده‌ها، هزینه ماهانه VPN از هزینه خود اینترنت بیشتر است؛ به‌طور متوسط ۳ تا ۴ نفر مجموعا نزدیک به یک میلیون تومان برای VPN خرج می‌کنند، در حالی که برای اینترنت شاید کمتر از ۲۰۰ هزار تومان هزینه دهند.

کاربران برای VPN بیشتر از اینترنت هزینه می‌کنند

این تضاد عجیب، نتیجه ترکیب فیلترینگ داخلی و تحریم خارجی است. تحریم‌ها دسترسی مالی را مسدود کرده‌اند و فیلترینگ داخلی سرویس‌های پرکاربرد را. در چنین شرایطی، طبیعی است که پروژه توسعه ۲۰ میلیون فیبر نوری، حتی با همه مشوق‌های وزارت ارتباطات، به جایی نرسد.

کارشناسان بارها هشدار داده‌اند که این پروژه بدون رفع پیش‌نیازها نه توجیه اقتصادی دارد، نه توجیه فنی. اگر تقاضایی وجود نداشته باشد، هر چقدر هم زیرساخت ایجاد شود، بازگشت سرمایه‌ای در کار نخواهد بود. تجربه چند سال اخیر نشان داده است که توسعه بدون تقاضا، سرانجامی جز توقف و شکست ندارد.

فیبر نوری قرار بود دریچه‌ای تازه به سوی اقتصاد دیجیتال ایران باشد؛ اما حالا، در نبود آزادی دسترسی و در سایه فشارهای خارجی، بیشتر به رویایی دست‌نیافتنی شبیه شده است.

منبع : زومیت

مشاهده بیشتر
دانلود نرم افزار

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا