علم در آستانه احیای نئاندرتالها؛ آیا بازگرداندن انسانهای منقرضشده اخلاقی است؟

علم در آستانه احیای نئاندرتالها؛ آیا بازگرداندن انسانهای منقرضشده اخلاقی است؟
بااینحال، حتی اگر دانشمندان بتوانند نئاندرتالی سالم را احیا کنند و بکوشند به او زبانی مدرن بیاموزند، چنین آزمایشی چیز زیادی دربارهی زبانی که واقعاً استفاده میکردند به ما نمیگوید؛ درست مثل این که سازی باستانی را بازسازی کنیم، اما ندانیم مردم با آن چه آهنگهایی مینواختند.
رگ سایکز میگوید نئاندرتالها دارای طیف وسیعی از جمعیتهای گوناگون با تنوع فرهنگی، غذایی و به احتمال زیاد زبانی بودند. هیچیک از زمینههای طبیعی رشد آنها قابل بازآفرینی نیست، بنابراین میانبری مانند کلونسازی یا بازسازی نئاندرتالها، ما را به هدف نمیرساند.
همین منطق در مورد سایر تواناییها نیز صدق میکند. آموزش خواندن یا حل معادلات جبری به یک نئاندرتال بازسازیشده، تقریباً به همان اندازه دربارهی تواناییهای نئاندرتالهای باستانی به ما میگوید که آزمایش یک انسان زنده دربارهی توانایی تمام انسانهای روی زمین اطلاعات میدهد.
چالشهای قانونی: وضعیت حقوقی احیای نئاندرتالها چگونه است؟
اگرچه احیای نئاندرتالها از نظر اخلاقی بهشدت نادرست است، به گفتهی گریلی وضعیت قانونی چنین اقدامی هنوز مشخص نیست. ویرایش ژنتیکی جنینهای انسانی از این نوع در ایالات متحده و اتحادیه اروپا قانونی نیست، اما بعید است که تمام کشورهای جهان قوانین مشخصی در این زمینه داشته باشند.
گریلی میافزاید: «تا جایی که میدانم، هیچکس نگفته که ساخت یک نئاندرتال غیرقانونی است. بهطور نظری، اگر یک فرد ثروتمند بخواهد در جمهوری آفریقای مرکزی آزمایشگاهی برپا کند که بتواند چنین کاری انجام دهد، چندان دشوار نخواهد بود.»
و برخی دانشمندان دقیقاً نگران همین احتمال هستند.
آرتور ال. کاپلان، متخصص اخلاق زیستی در دانشگاه نیویورک، در یادداشتی که سپتامبر گذشته در نشریه پلاس بایولوژی منتشر کرد، هشدار داد که احیای اجداد انسان میتواند در هر زمانی توسط نهادهای خصوصی انجام شود. او از دانشمندان درخواست کرد که از همین حالا گفتوگو در این زمینه را آغاز کنند، در حالی که احیای نئاندرتالها و دیگر نیاکان انسان هنوز در حد فرضیه است.
احیای انسانتباران نباید در دست شرکتهای خصوصی و سودمحور قرار گیرد
در سال ۲۰۲۴، وقتی از بث شاپیرو، مدیر ارشد علمی شرکت کلاسل بایوساینسز، پرسیدند آیا تیمی برای احیای نئاندرتالها تشکیل خواهند داد، پاسخ داد: «نئاندرتالها انسان بودند و اگر قرار است روی انسانها کار کنید، باید رضایت آگاهانهی آنها را داشته باشید. نمیدانم چگونه میتوان رضایت آگاهانهی نئاندرتالی را جلب کرد که میخواهیم به زندگی بازگردانیم.»
اما بیعلاقگی کلاسل به ایدهی انقراضزدایی از نئاندرتالها، به این معنی نیست که نهاد دیگری با انگیزههای غیراخلاقی چنین کاری را انجام نخواهد داد، البته اگر از نظر قانونی امکانپذیر باشد. کاپلان نوشته است: «احیای انسانتباران نباید در دست شرکتهای خصوصی و سودمحور قرار گیرد.»
در عوض، کشف جسد نئاندرتالی که بهخوبی حفظ شده باشد، میتواند برای درک فرهنگ و شرایط زندگی خویشاوندان منقرضشدهی ما ارزشمندتر باشد.
برای مثال، اوتسی مرد یخی، برای بیش از ۵٬۳۰۰ سال درون یخچالی در آلپ منجمد مانده بود. بررسی بقایای او نشان داده است که لباسهایی از پوست حیوانات میپوشید، غذایش را با سرخسهای سمی میپیچید و بدنش پر از خالکوبی بود.
همچنین، شرایط کماکسیژن یک مرداب در دانمارک، بدن بهخوبی حفظشدهی «مرد تولوند» را آشکار ساخت که ۲٬۴۰۰ سال پیش زندگی میکرد. بررسیها نشان داد او کرم روده داشته، آخرین وعدهی غذاییاش فرنی بوده و بهصورت آیینی کشته شده است.
رگ سایکز در پایان تأکید میکند که یافتن نئاندرتالی در لایههای خاک منجمد دائمی یا مردابهایی مانند باتلاقهای توربی، میتواند دریچهای بیسابقه به دنیای نئاندرتالها بگشاید و حجم اطلاعات بهدستآمده احتمالاً فراتر از آنچه خواهد بود که یک نئاندرتال کلونشده ارائه میدهد.
در نهایت، بررسی امکان بازگرداندن نئاندرتالها بیش از هر چیز، پنجرهای به چالشهای علمی، اخلاقی و فلسفی دنیای امروز است. از یک سو، فناوریهای نوین ژنتیک نوید تحولاتی شگرف در درک ژنوم و تکامل انسان را میدهند؛ از سوی دیگر، محدودیتهای فنی، پیامدهای اخلاقی و پیامدهای اجتماعی یادآور آن است که بازی با زندگی موجودی انسانی، حتی منقرضشده، مسئولیتی عظیم و پیچیده است.
منبع : زومیت


