خوشبختی نسخه عمومی ندارد؛ راز رضایتمندی از زندگی برای هرکس متفاوت است

خوشبختی نسخه عمومی ندارد؛ راز رضایتمندی از زندگی برای هرکس متفاوت است
همانطور که پژوهشهای قبلی نشان دادند، عوامل اجتماعی-اقتصادی از جمله مواردی مانند سلامت، ثروت، ارتباطات اجتماعی و رضایت شغلی تأثیر زیادی بر شادی دارند. این عوامل پایهگذار مدل «پایین به بالای» شادی هستند که بر چگونگی تأثیر عوامل خارجی بر جایگاه ما در حوزههای مختلف زندگی و در نهایت رضایتمان تمرکز دارد. این دیدگاه معمولاً بیشتر از دخالتهای فردی، طرفدار سیاستگذاریهای کلان برای ارتقای شادی عمومی است. بک میگوید:
اما همه ما در زندگیمان افرادی را میشناسیم که با وجود تجربه وقایع آسیبزا، همچنان شاد به نظر میرسند، بسیاری از مردم سطحی از شادی را گزارش میکنند که ظاهراً با شرایط زندگیشان همخوانی ندارد؛ برخی در شرایط دشوار، رضایت یا شادی را در خود پیدا میکنند، در حالی که برخی دیگر با وجود مزایای ظاهری، همچنان درگیر ناراحتیاند.
مدل «بالا به پایین» شادی بر همین زاویه تمرکز دارد؛ در این مدل، تأکید کمتری بر عوامل بیرونی است و بیشتر بر چگونگی فکر و احساس افراد نسبت به آنها تمرکز دارد. این رویکرد مداخلاتی مانند رواندرمانی یا مدیتیشن را ترجیح میدهد که بر ویژگیها و نگرشهای شخصی تمرکز دارند، نه عوامل بیرونی.
تجربه شادی از شخصی به شخص دیگر متفاوت است
با توجه به شواهد قوی برای هر دو مدل، بسیاری از پژوهشگران اکنون رویکردی سوم و دوجهتی را ترجیح میدهند که تعامل پیچیده بین اثرات پایینبهبالا و بالابهپایین را در نظر میگیرد.
بااینحال، هنوز پرسشهای زیادی باقی مانده است: ازجمله جزئیات مهمی درباره اینکه این عوامل گوناگون چگونه با هم تعامل میکنند تا شادی یک فرد را شکل دهند و اینکه آیا این تعامل در تمام افراد به یک شکل عمل میکند یا خیر.
بیشتر بخوانید
بک و همکارانش در مطالعه جدید این احتمال را بررسی کردند که شاید پاسخ یکسانی برای همه وجود نداشته باشد. آنها پیشنهاد میدهند به جای تمرکز بر بحث بین مدلهای مختلف شادی، تمرکز بیشتری روی خود افراد باشد آنها مینویسند:
در اینجا پیشنهاد بازنگری پرسش را مطرح میکنیم: به جای اینکه بپرسیم آیا مدلهای بالابهپایین، پایینبهبالا یا دوجهتی درست هستند، بپرسیم که این مدلها برای چه افرادی درستاند.
پژوهشگران با استفاده از دادههای بیش از ۴۰ هزار نفر، ارتباط بین زندگی و رضایتمندی از حوزههای مختلف زندگی را در سطح فردی و جمعی بررسی کردند. این افراد نمایندهی ملی از مردم کشورهای استرالیا، آلمان، سوئیس، هلند و بریتانیا بودند که همگی بهمدت حداکثر ۳۳ سال بهطور دورهای به نظرسنجیهای مربوط به رضایت از زندگی پاسخ داده بودند.
نظرسنجیها هم رضایت کلی از زندگی را در طول زمان و هم رضایت ویژه در پنج حوزهی سلامت، مسکن، درآمد، روابط اجتماعی و کار را بررسی کرده بودند. بک میگوید: «آنچه واضح بهنظر میآید این است که ما گروههایی تقریباً برابر را میبینیم که هر کدام یک الگو را نشان میدهند. برخی مدل بالا به پایین بودند و رضایت حوزهها بر شادی آنها اثر نداشت، برخی دوجهتی بودند و برخی نیز الگوی مشخصی نداشتند.»
مطالعه نشان داد که تقریباً نیمی از شرکتکنندگان، تنها یک نوع ارتباط یکطرفه بین رضایت از حوزههای زندگی و رضایت کلی از زندگی داشتند و حدود یکچهارم نیز الگوی دوجهتی داشتند.
برخی شرکتکنندگان هم هیچ پیوند روشنی بین رضایت از حوزههای خاص و رضایت کلی از زندگی نشان ندادند که نشان میدهد این عوامل شاید تأثیر چندانی بر یکدیگر نداشته باشند، اگرچه دلیل آن مشخص نیست.
یافتهها به محدودیتهای احتمالی در پژوهشهای جمعی درباره شادی اشاره دارند؛ چرا که ممکن است تفاوتهای فردی مهم را نادیده بگیرند. پژوهشگران پیشنهاد میدهند که با رویکردی شخصیسازیشدهتر و تمرکز کمتر بر مدلهای کلی، ارتقای شادی میتواند سادهتر شود، اگرچه هنوز نیاز به بررسیهای بیشتری برای درک دقیقتر نحوه اجرای این رویکرد وجود دارد. بک میگوید: «این موارد معمولاً بهطور جداگانه بررسی میشوند، اما در واقع اینگونه نیست. در سطح فردی، آنها روی یکدیگر تأثیر میگذارند.»
پژوهش در ژورنال Nature Human Behavior منتشر شده است
منبع : زومیت