تکامل زیر سایه انسان؛ چرا گربهها و سگها تا حد زیادی شبیه هم شدهاند؟

تکامل زیر سایه انسان؛ چرا گربهها و سگها تا حد زیادی شبیه هم شدهاند؟
نمونهای آشکار از پدیدهی همگرایی، در نژادهای سگ و گربه با صورتهای تخت دیده میشود. گربههای پرشین و سگهای پاگ، با وجود تبارهایی کاملاً متفاوت، از نظر ساختار جمجمه، شباهت بسیاری به هم دارند.
پژوهشگران برای ارزیابی تغییرات، اسکنهایی از منابع گوناگون، شامل موزهها، دانشکدههای دامپزشکی و آرشیوهای دیجیتال را تحلیل کردند. در بررسی، جمجمههای گربههایی مانند سیامی، مینکون، پرشین و بیش از ۱۰۰ نژاد سگ از پاگهای پوزهکوتاه تا کولیهای پوزهبلند، مطالعه شد.
یافتهها نشان میدهند که اهلیسازی، هم تنوع ظاهری را افزایش داده و هم شباهتهایی میان نژادهای دور از هم ایجاد کرده است. این همگرایی در دو سر طیف، یعنی چهرههای بسیار کشیده یا بسیار تخت، شدت بیشتری دارد.
گربهسانان وحشی مانند ببر و جگوار، تنوع زیادی در ساختار جمجمه دارند، درحالیکه سگسانان وحشی از جمله گرگ و روباه، اغلب جمجمهای کشیده دارند. در گونههای اهلیشده، این تغییرات چنان افراطی شده که اکنون، برخی گربهها نیز بیشازپیش به سگهایی نظیر امریکن بولی، شباهت پیدا کردهاند.
بیشتر بخوانید
نقش انسان در ایجاد همگرایی، از دیرباز مورد توجه دانشمندان بوده است. پرورش انتخابی، باعث افزایش ویژگیهای خاص در حیوانات شده، اما در بسیاری از موارد، این صفات به قیمت آسیبپذیری آنها تمام شده است. مرغهای گوشتی، نمونهی بارزی از این روند هستند: درصد بالای عضله در ناحیهی سینه باعث بروز مشکلات قلبی و تنفسی در آنها شده است.
علاقهی انسان به حیواناتی با صورت تخت، ریشهای روانشناختی دارد. صفاتی مانند سر گرد، بینی کوچک و چشمهای درشت، ظاهری شبیه نوزاد انسان ایجاد میکنند و همین امر، حس مراقبت و دلسوزی را در بزرگسالان برمیانگیزد.
ظاهر شبیه نوزاد انسان، حس مراقبت و دلسوزی را در بزرگسالان برمیانگیزد
ویژگیهای خاص «گونههای دیررس» که نوزاد انسان را به مراقبت مستمر والدین نیازمند میسازد، در تولهسگها و بچهگربهها نیز دیده میشود. در مقابل، «گونههای زودرس» مانند اسب یا گوزن، بلافاصله پس از تولد از توانایی حرکت و واکنش برخوردار هستند. مغز انسان بهگونهای تکامل یافته که به نشانههای نیاز و آسیبپذیری، مانند گونههای گرد و چشمان درشت و اشکی نوزادان، واکنشی شدید نشان دهد که «رهاساز اجتماعی» نامیده میشود.
رهاسازهای اجتماعی، واکنشهای مراقبتی انسان را فعال میکنند؛ مانند تغییر تن صدا یا افزایش توجه. نمونهی مشابهی در طبیعت، جوجههای مرغ دریایی هستند که با نوکزدن به نقطهی قرمز روی نوک مادر، او را به غذادادن وامیدارند. حیوانات اهلی نیز با تکیه بر چنین نشانههایی، بهنوعی از این غریزهی انسانی بهرهبرداری کردهاند.
اگرچه صفات ظاهری میتوانند باعث افزایش محبوبیت حیوان شوند، در عمل، پیامدهای زیانباری برای سلامتی آنها بههمراه دارند. گزارش سال ۲۰۲۴ کمیتهی رفاه حیوانات بریتانیا، زنگ خطری جدی دربارهی پرورش انتخابی بود. در این گزارش، از پیامدهایی مانند اختلالات تنفسی، ناهنجاریهای عصبی و دشواری در زایمان در نژادهای صورتتخت پرده برداشته شد.
گزارش کمیتهی رفاه حیوانات بریتانیا، خواستار اقدامهای فوری برای حذف حیوانات دارای بیماریهای ارثی از چرخهی تولیدمثل شده است. افزونبراین، پیشنهادهایی برای تدوین مقررات سختگیرانهتر در مورد پرورشدهندگان حیوانات خانگی نیز مطرح شد، با این هدف که حیوانات، قربانی خواستهها و زیباییشناسی انسان نشوند.
تحول چشمگیر گونههای اهلیشده، شاهدی بر قدرت بیچونوچرای انسان در بازآفرینی طبیعت است؛ قدرتی که گاه میتواند میلیونها سال تکامل را در چند دهه منحرف کند. شناخت نیروهایی که حیوانات را بهسوی شباهت سوق میدهند، یادآور مسئولیت سنگینی است که انسان در قبال رفاه دیگر گونهها بر عهده دارد. تغییر چهرهی حیوانات به چیزی مشابه نوزاد انسان، شاید ناخودآگاه انجام شده باشد، اما به مسئولیتپذیری آگاهانه نیاز دارد.
منبع : زومیت