تولد اولین دوربین دیجیتال: داستان مهندس جوانی که دنیای عکاسی را برای همیشه تغییر داد

تولد اولین دوربین دیجیتال: داستان مهندس جوانی که دنیای عکاسی را برای همیشه تغییر داد
دوربین جدید سسون، وسیلهی شیک و جذابی نبود. بیشتر شبیه یک توستر بزرگ یا دستگاهی پیچیده و عجیب بود که قطعاتش با کنارهمگذاشتن و غلبه بر مشکلات شکل گرفته بودند. این دوربین حجیم ۳٫۶ کیلوگرم وزن داشت، با این وجود قابل حمل بود. سسون آن را جمع کرد و به سمت یک دفتر کار در نزدیکی قدم زد تا اولین عکس را بگیرد. در آن دفتر، یکی از همکاران محقق به نام جوی مارشال حضور داشت.
سسون عکس سر و شانههای جوی مارشال را گرفت: «میدانستم که دوربین کار میکند چون نوار شروع به حرکت کرد. تصویر در یک بیستم ثانیه ثبت شد، اما [ذخیره کردن آن روی نوار] ۲۳ ثانیه طول کشید. بسیار خوشحال بودم. به آزمایشگاه برگشتم و آن را در واحد پخش قرار دادیم. پخش تصویر حدود ۲۳ ثانیه طول کشید و سپس حدود ۸ ثانیه دیگر نیاز بود تا برای تبدیل به سیگنال تلویزیونی بازآرایی شود و به تلویزیونی که از آزمایشگاه دیگری دزدیده بودم، ارسال شود.»
دنیای عکاسی در یکبیستم ثانیه متحول شد
تصویری که سسون با اولین دوربین بدون فیلم گرفته بود، بهآرامی ظاهر شد. او تعریف میکند: «میتوانستید سر، موها، تا شانههای او را ببینید. او موهای مشکی داشت و پسزمینه تصویر روشن بود. پسزمینه روشن قابل مشاهده بود، اما چهره او کاملاً تحریف شده بود. نمیتوانستید تشخیص دهید که یک انسان است.»
سسون میگوید: «ما از خوشحالی در پوست خود نمیگنجیدیم، زیرا هزاران دلیل وجود داشت که چرا ممکن بود اصلاً چیزی نبینیم. همین که توانستیم ببینیم تصویر سازمانیافته است. فوقالعاده بود. اما جوی (مارشال) هم از روی کنجکاوی به دنبال من آمده بود و وقتی تصویر را دید، گفت نیاز به کار دارد و برگشت و دور شد.»
مشکل اینجا بود که نحوهی پیکربندی اولیه دستگاه به گونهای بود که هر چیزی که به اندازه کافی روشن یا تیره نبود، بهدرستی نمایش داده نمیشد. با معکوسکردن برخی سیمها در مدار الکترونیکی، سسون و شوکلر ناگهان توانستند تصویر را ببینند.
اولین تصویر ثبت شده توسط یک دوربین دیجیتال دستی که وضوح بسیار پایینی داشت، با موفقیت گرفته شده بود. دوربینی که سسون با قطعات یدکی و هزینههای جزئی سرهم کرده بود، مسیر شغلی او را یکشبه تغییر داد. سسون میگوید: «من فقط خوشحال بودم که آن وسیله کار کرد و تا زمانی که شروع به نمایش آن به عناصر مختلف مدیریت کداک نکردم، به پیامدهای چنین اختراعی پی نبردم.»
مدیر سسون بهزودی از او خواست تا دوربین را برای مدیران بخشهای دیگر این غول فیلمسازی نمایش دهد. سسون در این جلسات با رگباری از سؤالات مواجه شد. مدیران ایستمن کداک که غرق در تجارت پرسود فروش فیلم و مواد شیمیایی وابسته به آن بودند، ناگهان انقلابی را دیدند که روی صفحه تلویزیون نقش میبست.
آنها هیچ یک از سؤالات را با «چگونه» نپرسیدند، بلکه میپرسیدند چرا: «چرا کسی باید بخواهد عکسهایش را اینگونه بگیرد؟» «مشکل عکاسی چیست؟» «مشکل چاپ چیست؟» بعد از هر جلسه، گرت میآمد تا مطمئن شود که هنوز زندهام.
منبع : زومیت



