zoomit

ترس از حقیقت یا FOFO؛ مکانیزم دفاعی ذهن در برابر رگبار خبرهای بد

ترس از حقیقت یا FOFO؛ مکانیزم دفاعی ذهن در برابر رگبار خبرهای بد

تا به حال پیش آمده درد دندان را تحمل کنید، اما تنها به این دلیل که نگران شنیدن خبرهای بدتری از سوی دندان‌پزشک هستید، مراجعه را به تعویق بیندازید؟ یا نتایج یک آزمون دوره‌ای را دیرتر از موعد بررسی کرده باشید چون احتمال می‌دادید عملکردتان پایین‌تر از حد انتظار باشد؟ حتی شاید از دنبال‌کردن اخبار صرف‌نظر کرده‌اید، چون تصور می‌کردید اخبار تلخ‌تری در انتظارتان است. این رفتارها برای بسیاری از ما آشناست؛ به‌ویژه در زمانه‌ای که هر روز با موج تازه‌ای از بحران‌ها و تنش‌های اجتماعی روبه‌رو می‌شویم.

«ترس از فهمیدنِ» این واقعیت‌های تلخ و گاه تکان‌دهنده، اکنون به یکی از محورهای اصلی تحلیل‌های رفتاری و بازاریابی تبدیل شده است؛ مفهومی که با نام FOFO، مخفف Fear of Finding Out، شناخته می‌شود.

FOFO واکنشی ناشی از خستگی روانی جامعه و فرسودگی از بحران‌های پیاپی است

در دورانی که مخاطب بیش از آن که نگران «از دست دادن فرصت‌ها» باشد؛ آنچه سال‌ها با عنوان FOMO یا Fear of Missing Out  شناخته می‌شد؛ در تلاش است خود را از اخبار و اطلاعات منفی محافظت کند، FOFO از نوع جدید واکنش‌های جمعی نشأت می‌گیرد؛ واکنشی ناشی از خستگی روانی جامعه و فرسودگی از بحران‌های پیاپی.

FOMO، همان احساسی که ما را مجبور می‌کند نیمه‌شب گوشی را چک کنیم، در کمپین‌های تخفیف عجولانه تصمیم بگیریم، یا در ترندهای آنلاین مشارکت کنیم، حتی اگر علاقه‌ای به آن‌ها نداشته باشیم، سال‌هاست ستون اصلی طراحی کمپین‌های بازاریابی آنلاین و آفلاین بوده است. اما این روزها، مفهومی آرام‌تر، درونی‌تر و شاید قوی‌تر در حال سبقت گرفتن از FOMO است؛ مفهوم FOFO که ترس فهمیدن یک واقعیت ناخوشایند است.

چرا FOFO این‌قدر پررنگ شده است؟

FOFO برخلاف FOMO به هیجان بیرونی متکی نیست، بلکه در خود مخاطب رخ می‌دهد دقیقاً همان لحظه‌ای که پیام بانک را می‌بینیم و تصمیم می‌گیریم «بعداً بازش کنیم»، یا زمانی که ماه‌ها از چکاپ پزشکی طفره می‌رویم چون بیم شنیدن یک خبر بد را داریم، یا حتی وقتی آگاهانه ترجیح می‌دهیم از وضعیت شغلی، مالی یا سلامتی خود بی‌خبر بمانیم واقعیت این است که بسیاری از ما نه از خود «اطلاعات»، بلکه از احساسی می‌ترسیم که پس از دریافت آن به سراغ‌مان می‌آید؛ و همین احساس، سرچشمه قدرت FOFO است.

FOFO افراد را در وضعیت تعلیق و تردید اسیر می‌کند

FOMO نیرویی پیش‌برنده است، در حالی که FOFO ماهیتی بازدارنده دارد. نتیجه این دو منطق، دو مسیر کاملاً متفاوت می‌سازد:

FOMO افراد را بیش‌فعال، مضطرب و همواره در حال پیگیری نگه می‌دارد؛ FOFO اما آن‌ها را در وضعیت تعلیق قرا می‌دهد، جایی میان تردید و سکوت. یکی با شتاب رو به جلو پیش می‌رود، دیگری با احتیاط عقب می‌نشیند.

این تفاوت در سطح فردی شاید تنها به یک تصمیم به‌تعویق‌افتاده ختم شود؛ اما در مقیاس اجتماعی، به فاصله ‌گرفتن تدریجی فرد از واقعیت جهان پیرامون منجر می‌شود.

وقتی مخاطب دنبال هیجان بیشتر نیست، چه باید کرد؟

پاسخ را باید در سال‌های اخیر جست‌وجو کرد؛ سال‌هایی مملو از بحران، تنش و خبرهای بد. ذهن انسان ظرفیت محدودی برای مواجهه با تهدید دارد. وقتی حجم هشدارها از آستانه تحمل فراتر می‌رود، بخشی از جامعه به‌جای پیگیری رویدادها، به سمت «بی‌خبری انتخابی» متمایل می‌شود؛ بی‌خبری‌ای که در ظاهر محافظتی به همراه دارد.

اما این بی‌خبری اغلب به تصمیم‌های ضعیف، انفعال یا فاصله گرفتن از واقعیت منتهی می‌شود. ما در محیطی زیست می‌کنیم که فشار اطلاعات بالاست، اما آمادگی روانی برای شنیدن حقیقت همیشه مهیا نیست.

در چنین شرایطی، نقش رسانه‌ها، سازمان‌ها و حتی سیاست‌گذاران پیچیده‌تر می‌شود. تحریک FOMO کار دشواری نیست: کافی است فرصت‌ها بزرگ‌نمایی شوند و احساس عقب‌ ماندن از جامعه ایجاد شود تا مخاطب فوراً واکنش نشان دهد. اما مدیریت FOFO نیازمند رویکردی سنجیده‌تر است.

در عصر FOFO، نحوه ارائه حقیقت تقریباً به اندازه خود حقیقت اهمیت دارد

وقتی مردم از حقیقت می‌ترسند، صرفاً «اطلاع‌رسانی» کافی نیست؛ باید حس امنیت روانی ایجاد شود. اطلاعات باید به‌ شکل قابل‌ هضم ارائه شوند، لحن برند آرام‌کننده باشد و داده‌ها باید امکان تصمیم‌گیری برای مخاطب فراهم کنند، نه ترس بیشتر. در عصر FOFO، نحوه ارائه حقیقت تقریباً به اندازه خود حقیقت اهمیت دارد.

شاید مهم‌ترین شباهت میان FOFO و FOMO این باشد که هر دو از دل احساسات انسانی و اضطرابی که در بافت جامعه مدرن تنیده شده سرچشمه می‌گیرند. اما تفاوتشان برای کسب‌وکارها و در طراحی کمپین‌های تبلیغاتی، تعیین‌کننده است: یکی ما را بیش از حد فعال می‌کند و دیگری منفعل.

جهان امروز، جهان حرکت‌های ناگهانی و سکوت‌های طولانی است؛ جهان کسانی که می‌ترسند فرصت‌ها را از دست بدهند و آنان که از پیش رفتن هراس دارند. فهم این دو ترس، شاید نخستین گام برای بازپس‌گیری کنترل از جهانی باشد که مدام دلایل تازه‌ای برای ترسیدن پیش روی ما می‌گذارد.

 

منبع : زومیت

مشاهده بیشتر
دانلود نرم افزار

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا