بحران اعتماد به علم: تولید مقالات علمی جعلی بهصورت انفجاری رو به افزایش است
بحران اعتماد به علم: تولید مقالات علمی جعلی بهصورت انفجاری رو به افزایش است
پژوهشی تازه که در یکی از معتبرترین نشریات علمی جهان منتشر شده، از بحرانی پرده برداشته است که علم را از درون تهدید میکند: مقالات جعلی با سرعتی نگرانکننده در حال گسترش هستند، اما این بار نه توسط چند متقلب تنها، بلکه در قالب شبکههایی صنعتی و هماهنگ منتشر میشوند. دنیایی که روزگاری نماد پیشرفت و نوآوری بود، اکنون به میدان رقابت برای کسب شهرت و بودجه تبدیل شده است که در آن هوش مصنوعی و پول، جای حقایق علمی را گرفتهاند.
بهگزارش نیویورکتایمز، یافتههای تیمی تحقیقاتی نشان میدهد که تولید مقالات تقلبی نهفقط اتفاقی محدود یا پراکنده، بلکه نتیجهی فعالیتهایی سازمانیافته و هدفمند است. براساس یافتهها، رشد سریع این نوع مقالات میتواند اعتماد عمومی به علم را از بنیان تهدید کند. لوئیس آمارال، دانشمند علم داده در دانشگاه نورثوسترن، میگوید اگر جلوی این روند گرفته نشود، بنیانهای علمی ممکن است فرو بریزند.
در تاریخ علم، اعتماد به نتایج پیشین همیشه یکی از ارکان پیشرفت بوده، اما طی سالهای اخیر، این اعتماد بیشازپیش زیر سؤال رفته است. از حدود سال ۲۰۱۰، هشدارها دربارهی افزایش مقالههایی با دادههای جعلی یا تصاویر دستکاریشده شدت گرفته است. فشارهای ساختاری در نظام آکادمیک، مثل رقابت بیامان برای استخدام یا تأمین بودجه، نقش مهمی در این بحران ایفا کردهاند. یکی از عوامل اصلی، ظهور سازمانهایی موسوم به «کارخانه مقاله» است.
شواهدی از پرداخت پول به سردبیران نشریات برای تسهیل چاپ مقالههای جعلی ثبت شده است
شرکتهای معروف به کارخانه مقاله در ازای پول، مقالههایی تولید میکنند که اغلب نویسندگانشان هیچ نقشی در تولید محتوای آن نداشتهاند. آنا آبالکینا، پژوهشگر در دانشگاه آزاد برلین، این بازار را «در حال رشد و پرسود» توصیف میکند. نویسندگان مقالات تقلبی گاهی از درون همین کارخانهها میآیند، گاهی هم پژوهشگران بیرونی با هدف کسب اعتبار علمی، آنها را سفارش میدهند. حتی شواهدی از پرداخت پول به سردبیران نشریات برای تسهیل چاپ این مقالهها نیز ثبت شده است.
یکی از نشانههای واضح تقلب، استفادهی مکرر از تصاویر کپیشده یا تغییریافته و عبارتهای غیرمعمول در متن است. بسیاری از این شرکتها برای دورزدن ابزارهای تشخیص سرقت علمی، از هوش مصنوعی برای بازنویسی محتوا بهره میبرند؛ همین امر باعث پدیدآمدن متنهایی میشود که از نظر زبانی گاهی عجیب به نظر میرسند.
با وجود تلاش برای پنهانکاری، پژوهشگران موفق شدهاند الگوهای مشخصی از فعالیت شبکهها را شناسایی کنند. آبالکینا و دیگران، توانستهاند رد این مقالات را در کشورهایی مانند روسیه و ایران نیز بیابند. گروه آمارال نیز با استفاده از نظریهی شبکه و تحلیل آماری، پایگاهدادهای عظیمی از بیش از یک میلیون مقاله گردآوری و با بررسی مقالات بازپسگرفتهشده، ارتباطهای پنهان میان نویسندگان و سردبیران را کشف کردهاند.
بیشتر بخوانید
تحلیل پژوهشگران نشان داد که مقالات جعلی در شبکههایی با نویسندگان و سردبیران تکرارشونده منتشر میشوند. بهعبارت دیگر، یک شبکهی بسته و خودگردان شکل گرفته که مقالات را بین اعضای خود ردوبدل میکند. تصاویر تکراری، نقشی کلیدی در ترسیم این شبکهها داشتند. بررسیها نشان داد که بسیاری از مقالات، در بازههایی کوتاه، در مجلاتی وابسته به یک ناشر خاص منتشر شدهاند.
بهگفتهی آمارال، الگوی کشفشده نشاندهندهی صنعتیشدن تولید مقالههای علمی است؛ به این معنا که بانکهایی از تصاویر ساخته میشوند و مقالات در تیراژ بالا نوشته و به فروش میرسند. اما پژوهشگران تنها توانستهاند بخشی از این مقالات را شناسایی کنند؛ آنهایی که بهطور تصادفی یا توسط افرادی دلسوز گزارش شدهاند. پژوهشگران برای تخمین حجم واقعی، مدلی آماری طراحی کردهاند که نتیجه گرفته تعداد مقالات جعلی احتمالاً تا ۱۰۰ برابر بیشتر از موارد شناساییشده است.
مقالات جعلی در کشورهایی مانند روسیه و ایران ردیابی شدهاند
الیزابت بیک، پژوهشگر باسابقهای که سالها به افشای موارد مشابه پرداخته، تأیید میکند که نتایج پژوهش با آنچه او و دیگران پیشتر هشدار داده بودند، کاملاً همخوانی دارد. میزان رشد مقالات جعلی از سرعت انتشار علمی طبیعی پیشی گرفته است. طبق آمار، هر ۱٫۵ سال یکبار، تعداد مقالات مشکوک دو برابر میشود؛ در حالی که همین نرخ برای مقالات علمی معمولی حدود ۱۵ سال است. این شکاف زنگ خطر مهمی برای نظام علم بهحساب میآید.
در بررسیهای جزئیتر، مشخص شد که برخی حوزههای علمی بیشتر در معرض تقلبها قرار دارند. برای مثال، در مطالعات مربوط به ریزآرانای و سرطان، نرخ مقالات مشکوک بسیار بالاتر از حوزههایی مانند کریسپر است.
بهباور آمارال، اگر روند انتشار مقالات جعلی ادامه پیدا کند، برخی شاخههای علم چنان با مقالات بیاعتبار اشباع میشوند که دیگر محققان جدی حاضر به کار در آنها نخواهند بود. از سوی دیگر، فناوریهای جدید مثل هوش مصنوعی، امکان تقلب را پیچیدهتر کردهاند. برای مثال، ابزارهایی وجود دارند که میتوانند تصاویری بسازند که حتی کارشناسان خبره هم نمیتوانند جعلیبودنشان را تشخیص دهند.
در سطح سیاستگذاری، واکنش دولتها به بحران چندان مؤثر نبوده است. برای مثال، فرمان اجرایی دونالد ترامپ در اردیبهشتماه دربارهی مقابله با تقلب علمی، عملاً بدون راهکار اجرایی بود. همزمان، کاهش بودجههای پژوهشی فشار مضاعفی بر دانشمندان وارد کرده است. بهعنوان نمونه، مؤسسه ملی سرطان آمریکا اعلام کرده که تنها چهار درصد از درخواستهای حمایت مالی را خواهد پذیرفت. در چنین شرایطی، انگیزهی پژوهشگران برای تقلب ممکن است بیشتر شود.
آمارال بر این باور است که ابزارهایی مانند سلب اعتبار مقالهها، بهتنهایی کافی نیستند. او این وضعیت را به «تلاش برای خالیکردن یک مخزن بزرگ با لیوانی کوچک» تشبیه میکند. پیشنهادهایی مانند الزام نویسندگان به مسئولیتپذیری بیشتر یا سرمایهگذاری ناشران در کشف تقلب، از جمله راهکارهای مطرحشدهاند. الیزابت بیک میگوید ناشران باید مانند شرکتهای کارت اعتباری، سامانههایی برای شناسایی رفتارهای غیرعادی طراحی کنند.
در نهایت، آمارال معتقد است که حتی نویسندگان مشهور نیز باید در قبال امضای مقالههایی که بهدرستی بررسی نکردهاند، پاسخگو باشند. تنها در این صورت است که میتوان امید داشت تمرکز پژوهش علمی از کمیت به کیفیت بازگردد. از نگاه ایوان اورانسکی، اصلاح نظام پاداشدهی در علم، گام نخست است. او معتقد است: «تا زمانی که دورزدن سیستم به نفع افراد باشد، انگیزه برای اصلاح وجود نخواهد داشت.»
پژوهش در نشریه PNAS منتشر شده است.
منبع : زومیت