ایران صاحب رتبه دوم همبستگی با طبیعت در دنیا؛ پس چرا محیط زیست کشور در بحران است؟

ایران صاحب رتبه دوم همبستگی با طبیعت در دنیا؛ پس چرا محیط زیست کشور در بحران است؟
براساس دادههای مقاله، کشورهایی چون نپال، ایران، و آفریقای جنوبی بالاترین میزان همبستگی با طبیعت را داشتهاند؛ در مقابل، کشورهای آلمان، اسپانیا و هلند در انتهای فهرست قرار گرفتهاند. این تفاوت بهروشنی نشان میدهد که شاخص یادشده بیشتر منعکسکننده نگرش فرهنگی و دینی است تا واقعیت زیستمحیطی.
در ایران، باورهای مذهبی و فرهنگی ریشهدار، بهویژه در متون دینی و ادبیات کلاسیک، رابطهای درونی بین انسان و طبیعت ترسیم کردهاند. از دیدگاه سنتی ایرانی، طبیعت نه صرفاً محیطی بیرونی، بلکه نشانهای از معنا و خلقت است. چنین پیشزمینهای میتواند باعث شود افراد، حتی در دل شهرهای آلوده، هنوز نوعی حس احترام و پیوند نمادین با طبیعت را حفظ کرده باشند.
همچنین ایران، با وجود شهرنشینی گسترده، هنوز از تنوع اقلیمی کمنظیری برخوردار است و حضور پررنگ طبیعت در جغرافیای روزمره، میتواند حس نزدیکی ذهنی مردم به طبیعت را تقویت کند.
ایران و فرهنگ پیوند با طبیعت: آیا «پیوند معنوی» کافی است؟
در ایران، فرهنگ و مذهب همیشه نقش بزرگی در ارتباط انسان با طبیعت داشتهاند. از زمانهای دور، طبیعت در متون دینی و ادبیات کلاسیک ایرانی همچون فردوسی و حافظ بهعنوان چیزی مقدس و معنوی توصیف شده است. از منظر سنتی ایرانی، طبیعت نه تنها جایی برای زندگی، بلکه آیینهای از خلقت و نشانهای از موجودیت الهی است. این باور فرهنگی و دینی میتواند توضیح دهد که چرا ایرانیها در برابر بحرانهای زیستمحیطی، همچنان احساس نزدیکی به طبیعت دارند.
اما در واقعیت، این احساسات چه اندازه به اعمال واقعی منجر میشود؟ آیا مردم ایران به همان اندازه که نسبت به طبیعت علاقهمند هستند، در عمل نیز برای حفظ آن تلاش میکنند؟ متاسفانه پاسخ این پرسش، منفی است. در کشوری با بحرانهای محیطزیستی فزاینده، آمارها نشان میدهند که بسیاری از ایرانیها با وجود احساس پیوند با طبیعت، در عمل تغییرات چندانی در سبک زندگی و رفتارهای محیطزیستی خود ایجاد نکردهاند.
شکاف بین احساس و رفتار: ایرانیها طبیعت را دوست دارند، اما مراقب آن نیستند
شکاف میان احساس و رفتار، یکی از چالشهای بزرگ در بحث حفاظت از محیطزیست در ایران است. طبق مطالعات داخلی که در دانشگاههای تهران و شیراز انجام شده است، ایرانیها میگویند احساس همبستگی بالایی با طبیعت دارند، اما این احساسات در عمل به تغییرات واقعی در رفتارهای مرتبط با محیطزیست تبدیل نمیشود. به عبارت دیگر، مردم ایران طبیعت را دوست دارند، اما این محبت در عمل به اقداماتی برای حفظ آن نمیانجامد. این پدیده که به «شکاف میان نگرش و عمل» معروف است، در بسیاری از کشورهای در حال توسعه مشاهده میشود.
آیا این احساس واقعی است؟ بهطور قطع بله. اما در کنار آن، این واقعیت هم وجود دارد که با وجود پیوند معنوی عمیق ایرانیها با طبیعت، کشور همچنان در مواجهه با بحرانهای زیستمحیطی چون آلودگی هوا، بحران آب و تخریب منابع طبیعی قرار دارد. در این شرایط، رتبه دوم ایران در احساس ارتباط با طبیعت، بیشتر از آنکه یک پیروزی زیستمحیطی باشد، هشداری دراینباره است که در آن احساسات نمیتوانند جایگزین اقدامات جدی در راستای حفظ طبیعت شوند.
حتی اگر احساس پیوند با طبیعت در ایران بالا باشد، وضعیت واقعی محیطزیست کشور نگرانکننده است. براساس گزارشهای جهانی، از جمله گزارش EPI 2024 (شاخص عملکرد محیطزیستی دانشگاه ییل)، ایران در رتبهای بسیار پایینتر از بسیاری از کشورهای دیگر قرار دارد. این شاخص که معیارهایی همچون کیفیت آب، آلودگی هوا و وضعیت منابع طبیعی را میسنجد، نشان میدهد ایران در این زمینهها با بحرانهای جدی روبهرو است. اگر شاخصهای محیطزیستی واقعی را بررسی کنیم، تصویر کاملاً متفاوت است:
- براساس گزارش ۲۰۲۴ دانشگاه ییل، ایران در شاخص عملکرد محیطزیستی (EPI) در میان ۱۸۰ کشور، رتبهای در حدود ۱۳۳ دارد.
- بیش از ۹۰ درصد از تالابهای کشور درحال خشک شدن هستند.
- نرخ فرونشست زمین در برخی دشتها به بیش از ۳۰ سانتیمتر در سال رسیده است.
- مصرف بیرویه آبهای زیرزمینی و خشکسالیهای پیدرپی منابع آب کشور را تهدید میکند.
- ایران از نظر آلودگی هوای شهری و مصرف آب زیرزمینی جزو بدترین کشورها است.
این موارد واقعیتهایی هستند که در کنار رتبه دوم ایران در احساس پیوند با طبیعت، باید مورد توجه قرار گیرند.
چرا مطالعه روی احساسات فردی تکیه دارد؟
چرا پژوهش موردنظر بیشتر بر «احساس» و «ادراک» مردم نسبت به طبیعت تمرکز دارد تا بر وضعیت واقعی محیطزیست؟ دلایل مختلفی برای این انتخاب وجود داشته است:
- ماهیت روانشناختی احساس: مقیاس CNS-7 ابزاری روانشناختی است که بیشتر به بررسی طرز تفکر و احساسات درونی افراد میپردازد. این مقیاس هیچ گونه بررسی از وضعیت فیزیکی یا شرایط محیطزیستی انجام نمیدهد بلکه تنها «احساس» مردم نسبت به طبیعت را اندازهگیری میکند.
- تفاوت در ادراکات فرهنگی: احساس ارتباط با طبیعت در هر فرهنگ و کشوری ممکن است متفاوت باشد. در برخی کشورها، این احساس ممکن است بیشتر به معنویت و باورهای دینی گره خورده باشد، در حالی که در کشورهای دیگر این احساس ممکن است بهصورت عملی و محیطزیستی تعریف شود، مثل توجه به حفظ منابع طبیعی و یا تمایل به زندگی سبز.
- فقدان ارتباط با عمل: همانطور که در مقاله ذکر شده، مطالعه «احساس» را میسنجد و نه رفتارهای محیطزیستی واقعی. بسیاری از افراد ممکن است احساس کنند که با طبیعت در ارتباط هستند، اما این احساس ممکن است در عمل به رفتارهای مثبت زیستمحیطی مانند بازیافت، کاهش مصرف انرژی یا حفظ منابع طبیعی تبدیل نشود. این موضوع در روانشناسی محیطزیست به «فاصله بین نگرش و عمل» معروف است.
نتیجهگیری: آگاهی بدون اقدام، تهدیدی جدی برای آینده
نتایج پژوهش امبیو درمورد ایران را نمیتوان انکار کرد. حس همبستگی ایرانیها با طبیعت ممکن است واقعاً بالا باشد، اما این احساس نباید ما را از واقعیتهای زیستمحیطی غافل کند. این رتبه میتواند نشاندهنده شکاف بین حس و عمل باشد که نتیجهای جز افزایش تهدیدات زیستمحیطی برای نسلهای آینده نخواهد داشت.
نتیجهگیری مطالعه باید با دقت و درنظر گرفتن محدودیتهای آن انجام شود. مقاله عمدتاً به اندازهگیری احساسات و نگرشهای مردم پرداخته است و نه بررسی وضعیت واقعی محیطزیست و منابع طبیعی. بنابراین، رتبه دوم ایران از نظر احساس همبستگی با طبیعت، هرچند از لحاظ فرهنگی و معنوی جالب است، نمیتواند معیاری معتبر برای ارزیابی وضعیت زیستمحیطی واقعی کشور باشد.
ایران باید بهجای تکیه بر احساسات و رتبههای مفهومی، تمرکز خود را بر اصلاح رفتارهای زیستمحیطی مردم و تقویت سیاستهای حفاظتی واقعی بگذارد. این شامل تغییر سبک زندگی، کاهش مصرف منابع طبیعی، حمایت از کشاورزی پایدار و استفاده از فناوریهای سبز میشود. اگر مردم ایران واقعا به طبیعت خود پیوند دارند، وقت آن رسیده که این پیوند را به کنشهای عملی تبدیل کنند. شاید این تنها راه حفظ آینده زیستمحیطی کشور باشد.
با وجود اینکه ایران از نظر فرهنگی و دینی احترام زیادی به طبیعت و محیطزیست میگذارد و مردم کشور حساسیتهای زیادی نسبت به این مسائل دارند، در عمل وضعیت محیطزیست در کشور بسیار بحرانی است. آلودگی هوا، کمبود منابع آبی و تخریب اکوسیستمها مشکلاتی هستند که نشاندهنده عدم تعادل بین ارزشهای معنوی و سیاستهای اجرایی در ایران هستند.
مقاله عمدتاً به عوامل زیستمحیطی و فرهنگی پرداخته است، اما بحرانهای اجتماعی و اقتصادی مانند بیکاری، فقر و نابرابریها نیز تأثیر زیادی بر رفتارهای زیستمحیطی مردم دارند. این بحرانها ممکن است باعث شوند که مردم به جای توجه به مسائل محیطزیستی، اولویت را به نیازهای اقتصادی بدهند.
در ایران، بحرانهای اقتصادی و اجتماعی، بهویژه در سالهای اخیر، سبب شدهاند که بسیاری از مردم نتوانند بهطور کامل به مسائل زیستمحیطی توجه کنند و مشکلات اقتصادی به عنوان اولویت اصلی در نظر گرفته شوند. مقاله عمدتاً به عوامل زیستمحیطی و فرهنگی پرداخته است، اما بحرانهای اجتماعی و اقتصادی مانند بیکاری، فقر و نابرابریها نیز تأثیر زیادی بر رفتارهای زیستمحیطی مردم دارند. این بحرانها ممکن است باعث شوند که مردم به جای توجه به مسائل محیطزیستی، اولویت را به نیازهای اقتصادی بدهند.
عدم رعایت اصول محیطزیستی توسط مردم و ضعف در سیاستگذاریهای زیستمحیطی، موجب تبدیلشدن مشکلات زیستمحیطی به یکی از چالشهای بزرگ کشور شده است. برای حل این مسائل، ضروری است که دولت و مردم بهطور مشترک با فرهنگسازی، آموزش عمومی و اصلاح سیاستها گامهای مؤثری برای حفظ محیطزیست بردارند.
منبع : زومیت



![آربیتراژ چیست؟ مسیر مخفی کسب درآمد دلاری [چگونه صرافی ارزینجا این راه را آسان کرده است؟]](https://newslan.ir/wp-content/uploads/2025/11/d8a2d8b1d8a8db8cd8aad8b1d8a7da98-da86db8cd8b3d8aad89f-d985d8b3db8cd8b1-d985d8aed981db8c-daa9d8b3d8a8-d8afd8b1d8a2d985d8af-d8afd984d8a7_6909ce19717d6-390x220.jpeg)