اگر در دیدار استارتاپها با رئیسجمهور بودم، چه میپرسیدم؟

اگر در دیدار استارتاپها با رئیسجمهور بودم، چه میپرسیدم؟
از همان لحظهای که خبر لغو حضور خبرنگاران تخصصی حوزه فناوری در دیدار امروز رئیسجمهور مسعود پزشکیان با مدیران استارتاپها به دستمان رسید، مشخص بود قرار نیست صدای منتقدان حوزه فناوری به آن سالن برسد.
ما را راه ندادند؛ لابد واهمهای از سوالهای چالشبرانگیز ما وجود داشت تا مبادا عکسهای یادگاری دولتمردان با مدیران را خدشهدار کند. حق هم داشتند که نگران باشند، چون ما خبرنگاران سوالهای سخت بسیاری در ذهن داشتیم و به گرفتن عکس یادگاری هم تمایلی نداشتیم. حالا که بیرون در نگهمان داشتند، بگذارید همینجا بگویم که اگر آنجا بودم چه میپرسیدم و چه مطالبه میکردم. در جلسه مذکور که نه، شاید از دل این یادداشت صدا یه جایی که باید، برسد.
اگر امروز بهعنوان خبرنگار متخصص این حوزه در آن جلسه بودم، پرسشهایم را فراتر از تعارفهای مرسوم و گزارشهای عملکرد کلیشهای مطرح میکردم. مطالبات ما نه فقط صدای رسانه، که پژواک نگرانیهای هزاران کارآفرین، برنامهنویس، متخصص و مردمی است که در این سالها با پوست و استخوان خود، طعم تلخ وعدههای محققنشده و موانع ساختاری را چشیدهاند.
وعدههای فیلترینگزدایی که روی هوا ماند
نخستین سوالم درباره وعدههای برزمینمانده رفع فیلترینگ بود. دولت چهاردهم با شعار رفع فیلتر شبکههای اجتماعی سر کار آمد و رئیسجمهورش بارها قول داد بساط محدودیت پلتفرمهایی مثل اینستاگرام و تلگرام را برچیند. اما امروز، بیش از یک سال گذشته و نتیجه چه بوده؟ تقریبا هیچ.
فقط واتساپ و گوگلپلی رفع فیلتر شدهاند که میگویند با تهدید استعفای پزشکیان آزاد شدهاند و بقیه پلتفرمهای محبوب مانند تلگرام، اینستاگرام و یوتیوب همچنان در انسداد به سر میبرند. تازه همین دو مورد هم با مصوبهای گنگ و پشت درهای بسته انجام شد که هنوز بعد از هفت ماه متن آن منتشر نشده و کسی دقیقا نمیداند گامهای بعدی رفع فیلترینگ وعدهدادهشده چه خواهد بود. آیا این اسمش شفافیت است؟ این بود نتیجه آن همه شعار آزادی دسترسی؟
میخواستم بپرسم: دقیقا چه کسانی مانع تحقق وعده شما شدهاند؟ اگر حقیقتا اراده داشتید فیلترها را بردارید، چه نیرویی در برابر شما ایستاده است؟ خود شما رئیس شورای عالی فضای مجازی هستید؛ نهادی که تصمیمگیرنده نهایی در این زمینه است. پس چرا جلسات شورا ماههاست بهصورت منظم برگزار نمیشود و کاری از پیش نمیرود؟ چرا مفاد جلسات محرمانه است و پشت درهای بسته تعیین میشود؟ یعنی یک نفر نیست که بگوید در آن جلسات چه میگذرد و چه کسانی رأی به ابقای فیلترینگ میدهند؟
آقای پزشکیان! اگر حقیقتا اراده رفع فیلتر داشتید چه نیرویی در برابر شما ایستاده؟ آن هم وقتی خودتان رئیس شورای عالی فضای مجازی هستید
یکی از نمایندگان سابق مجلس (جلال رشیدیکوچی) بهدرستی گفته است: «چگونه ممکن است یک قاضی یک شبکه اجتماعی را فیلتر کند، اما صدها آدم عاقل و صالح، از رئیسجمهور و رئیس مجلس گرفته تا رئیس قوه قضائیه، نتوانند آن را رفع فیلتر کنند؟»
اگر در جلسه مذکور بودم میپرسیدم چرا با مردم صادق نیستید؟ اگر تصمیمگیرانی غیر از دولت در این ماجرا نقش دارند و نمیگذارند وعدهها محقق شود، شفاف به مردم بگویید. بارها و بارها گفتهاید وفاق و همنظری در بخشهای مختلف حاکمیت و کمیته فیلترینگ وجود ندارد اما گفته نمیشود چه کسی موافق وفاق است و چه کسی مخالف؟ چرا هیچکس حاضر نیست فیلترینگ را گردن بگیرد؟
وقتی سخنگوی دولت اشاره میکند که ادامه وضعیت فیلترینگ به نفع دشمنان (اسرائیل) تمام شده چون باعث شکاف اجتماعی در داخل میشود و در همان جلسه مدیرعامل ابرآروان به رئیسجمهور میگوید ۳ مورد از محبوبترین فیلترشکنهای ایرانیان توسط اسرائیل هدایت میشوند؛ چرا هیچ نهاد امنیتی متوجه خطر فیلترینگ نمیشود؟
اینترنت طبقاتی یا حق همگانی؟
در این جلسه اگر بودم حتما از اینترنت طبقاتی میگفتم. در طول یک سال گذشته بارها و بارها در این مورد صحبت شد و در روزهای گذشته هم که دانشگاههای کشور نظیر دانشگاه شیراز، تهران، بهشتی و… به یوتیوب آزاد دسترسی پیدا کردند. هربار که باز شدن اینترنت برای اقشاری خاص رسانهای میشود، دولت فورا عقب مینشیند و تکذیب میکند اما معلوم نیست که این اینترنتهای آزاد چطور به دست بعضی سازمانها، شرکتها و اشخاص میرسد.
میدانیم که اینترنت طبقاتی وجود دارد اما این که هیچکس آن را نمیپذیرد عجیب است! خود رئیسجمهور در صفحه شخصی خود نوشت: «دسترسی به اطلاعات آزاد حق همه مردم است، نه یک طبقه خاص. دولت موظف و مصمم است اینترنت آزاد، باکیفیت و فراگیر فراهم کند.»
هربار که باز شدن اینترنت برای اقشاری خاص مطرح میشود، دولت تکذیب میکند اما معلوم نیست که این اینترنتهای آزاد چطور ارائه میشود
سخنگوی دولت هم بارها تاکید کرده خودش اینترنت آزاد ندارد و میگوید دولت بر اینترنت آزاد و باکیفیت برای همه مردم تاکید دارد. این حرفها قشنگ است؛ اما فکر میکنید باورپذیر هم هست؟
آیا جز این است که اعتماد عمومی بر اثر عملکرد گذشته آسیب دیده و مردم گمان میکنند حاکمیت میخواهد یک «جامعه، دو اینترنت» ایجاد کند وقتی خبرنگاران و اساتید و مدیران دولتی بیسروصدا سیمکارتهای بدون فیلتر(موسوم به سیمکارت سفید) میگیرند و عموم مردم در گلولای فیلترشکن دستوپا میزنند، چه تصوری ایجاد میشود؟ مردم حق دارند نگران باشند که اینترنت آزاد تبدیل به امتیاز و رانت برای برخی میشود.
سرعت لاکپشتی اینترنت
اگر در آن جلسه بودم، از کیفیت فاجعهبار اینترنت و سرعت لاکپشتی آن هم نمیگذشتم. حقیقت این است که اینترنت ایران نهتنها بهتر نشده، که بدتر هم شده است. طی یک سال اخیر به جای بهبود زیرساخت، شاهد پسرفتها بودهایم: آیا این طنز تلخ را باید نادیده بگیریم که آقایان از ۲۰ برابر کردن سرعت اینترنت سخن گفتند. اما آنچه مردم تجربه کردند ۲۰ برابر شدن تلاششان برای یافتن نقطه آنتندهی و اتصال بیدردسر بود؟
این کندی و اختلالات اینترنت نتیجه مستقیم سیاستهای محدودکننده و فیلترینگی است که اعمال کردهاید
بهانه هم فراوان است. تحریمهای خارجی را مقصر میدانند یا میگویند تجهیزات قدیمی است. ولی چرا به روی خود نمیآورید که بخش بزرگی از همین کندی و اختلالات، نتیجه مستقیم سیاستهای محدودکننده و فیلترینگی است که اعمال کردهاید؟
استارتاپها زیر تیغ تصمیمات اشتباه
دیدار رئیسجمهور با مدیران استارتاپی در چنین جو و شرایطی برگزار شد. واقعا مایلام بدانم در آن جلسه کسی از این واقعیتهای تلخ صراحتا حرف زده یا نه. من اگر بودم، حتما خطاب به هر دو طرف جلسه، هم رئیس دولت و هم مدیران استارتاپها، میگفتم که کشتی اقتصاد دیجیتال در حال غرق شدن است و اگر فکری نکنید، همه با هم به گل مینشینیم.
آمار و ارقام بهروشنی نشان میدهد سیاستهای فعلی چه بلایی سر کسبوکارهای آنلاین آورده است. سهم اقتصاد دیجیتال از تولید ناخالص داخلی کشور به زیر ۶ درصد سقوط کرده، در حالی که متوسط جهانی ۱۵ تا ۲۰ درصد است. این یعنی ما به جای پیشتازی، دهها پله عقبتریم و این فاصله هر روز بیشتر میشود. چرا؟ چون محدودیت اینترنت، سرمایهگذاری و اشتغال و نوآوری را سرکوب کرده و رکود به اکوسیستم استارتاپی تزریق شده است.
اکوسیستم استارتاپی سالهاست تاوان تضاد منافع و عدم هماهنگی این نهادها را میدهد
مشکل اصلی، فقدان یک نگاه جامع و توسعهمحور در نهادهای حاکمیتی است. سالهاست که اکوسیستم استارتاپی تاوان تضاد منافع و عدم هماهنگی این نهادها را میدهد. در حالی که یک وزارتخانه تلاش میکند مسیر را هموار کند، نهادی دیگر با یک تصمیم، تمام رشتهها را پنبه میکند.
در جلسه امروز اگر بودم، میپرسیدم چند نفر از همین مدیران استارتاپها، کسبوکارشان در این یک سال گذشته افت درآمد شدید را تجربه کرد؟ آمار یک گزارش نشان میدهد در قطعیهای خردادماه (همزمان با جنگ) ۴۱ درصد شرکتهای فناوری ۲۵ تا ۵۰ درصد درآمدشان را از دست دادند و ۴۷ درصدشان بیش از ۵۰ درصد افت فروش داشتند. این یعنی نصف سال تلاششان بر باد رفته است!
اختلال اینترنت فقط دامن استارتاپها را نگرفته، کل زنجیره تامین و خدمات مالی و زندگی روزمره شرکتهای سنتی را هم مختل کرده است. هر ساعت قطعی اینترنت حدود ۱.۵ میلیون دلار به اقتصاد کشور خسارت مستقیم میزند. چنین ضرر هنگفتی را چه کسی جبران میکند؟ هیچکس.
حتما خطاب به دیجیکالا، اسنپ و سایر استارتاپهای حاضر میگفتم که شما نباید سکوت کنید. آمار مهاجرت نیروی انسانی حوزه IT وحشتناک است؛ سه سال پیش بازار کار ما پر از متخصص بود و امروز به حداقل رسیده، چون طی سالهای اخیر خیل نخبگان این حوزه از کشور مهاجرت کردهاند.
کشورهای منطقه هم کمین کردهاند تا بهترینهای ما را جذب کنند؛ با پیشنهادهای چشمگیر و دادن امکانات به شرکتهای ایرانی برای راهاندازی کسبوکار در خاک خودشان. آیا این فرار مغزها و سرمایهها زنگ خطر را به صدا درنمیآورد؟ اگر مدیران استارتاپی در دیدار با رئیسجمهور حرفی از این دردها نزدند، در رسالت خود کوتاهی کردهاند.
نگاه امنیتی به فناوری
مطالبه اصلی من، پایان دادن به رویکرد امنیتی در مواجهه با نوآوری بود. در سالهای اخیر، شاهد آن بودهایم که فضای استارتاپی کشور، امنیتیسازی شده. اتهامزنی به کارآفرینان، بازداشت مدیران و پلمب دفاتر، نهتنها انگیزه را از بین برده، بلکه موتور نوآوری کشور را خاموش کرده و سرمایههای انسانی را به مهاجرت سوق داده است.
چگونه میتوان از جوانان خواست که در کشور بمانند و کسبوکار نوآورانه ایجاد کنند، در حالی که هر لحظه بیم آن میرود که تلاشهایشان با یک برچسب یا یک سوءتفاهم، نابود شود؟ این رویکرد، ایران را در رقابت نفسگیر فناوری در منطقه، سالها به عقب رانده است.
مشکلات، فراتر از اینهاست. ما در باتلاق قوانین و مقررات دستوپاگیری گرفتاریم که با ماهیت پویا و سریع فناوری همخوانی ندارد. استارتاپها برای دریافت یک مجوز ساده باید از هفتخوان رستم عبور کنند و در نهایت نیز با تداخل وظایف نهادهای گوناگون سردرگم میشوند. از سوی دیگر، تامین مالی و جذب سرمایه به یکی از بزرگترین کابوسهای کارآفرینان تبدیل شده است. نبود سرمایهگذاران خطرپذیر کافی و فضای ناامن اقتصادی، بسیاری از ایدههای درخشان را در نطفه خفه کرده است.
جناب رئیسجمهور، اگر من آنجا بودم، به جای ارائه آمار و ارقام، از شما یک مطالبه کلیدی داشتم: ایجاد یک «اجماع حاکمیتی» بر سر اهمیت استراتژیک فناوری و تدوین یک نقشه راه مشترک و الزامآور برای تمام نهادها.
نبود سرمایهگذاران خطرپذیر کافی و فضای ناامن اقتصادی، بسیاری از ایدههای درخشان را خاموش کرده است
ما نیازمند یک بازنگری اساسی در رویکردها هستیم؛ گذار از نگاه تهدیدمحور و کنترلگرا به نگاهی فرصتمحور و تسهیلگر. ما به فضایی مبتنی بر اعتماد متقابل نیاز داریم که در آن، نوآوری و خلاقیت تشویق شود، نه سرکوب.
یک گفتوگوی ازدسترفته
امروز، با ممانعت از حضور رسانههای تخصصی، فرصتی مغتنم برای یک گفتوگوی شفاف و بیپرده از دست رفت. اما این پرسشها باقی خواهند ماند. این مطالبات، نه خواستههای شخصی یک خبرنگار، که درد دل مشترک یک نسل است. صدای آن صندلی خالی، شاید امروز در آن سالن شنیده نشد، اما در یادداشتها، گزارشها و در بطن جامعه طنینانداز خواهد شد.
راه دولت چهاردهم برای تحقق وعدههایش در حوزه فناوری، مسیری پر از چالش است و اولین گام در این مسیر، نه برگزاری جلسات تشریفاتی، که شجاعت شنیدن پرسشهای سخت و پاسخگویی شفاف به آنهاست.
منبع : زومیت


