اعتراف تکاندهنده نسل زد: گوشی هوشمند بلای جان ما بود

اعتراف تکاندهنده نسل زد: گوشی هوشمند بلای جان ما بود
توبیاس که در اواخر نوجوانی تماشای ویدیوهای یوتیوب و اینستاگرام را شروع کرده بود در این مورد میگوید: «گاهی بعد از دو سه ساعت تماشای ویدیوهای کوتاه، احساس ناامیدی میکردم و میگفتم وای زمان چه زود گذشت. دیگر وقتی برای کارهایی که واقعاً میخواستم انجام بدهم باقی نمانده است.» نگرانی او وقتی بیشتر شد که فهمید علاقهاش به بازیهای شوتر اولشخص باعث شده است که الگوریتمهای شبکههای اجتماعی، محتوای مرتبط با اسلحههای واقعی و صحنههای خشونتآمیز را برایش نمایش دهند. توبیاس نیز مانند بقیه معتقد است که هرچقدر تماس کودکان و نوجوانان با گوشیهای هوشمند دیرتر و محدودتر باشد، برایشان بهتر است.
لِتی، دانشجوی ۲۰ سالهی فوریتهای پزشکی در انگلستان هم میگوید که تا سن ۱۶ سالگی به فرزندش اجازهی داشتن گوشی هوشمند نمیدهد و حتی پس از آن نیز تنها با دسترسی محدود به رسانهها موافقت میکند.
او که نخستین گوشی هوشمندش را در ۱۸ سالگی خریده بود، در همان سالها بهوضوح میدید آن عده از دوستانش که زودتر صاحب گوشی شده بودند، چگونه قربانی قلدریهای آنلاین میشوند، توان توجهشان کمتر میشود و بهجای گفتوگو یا پرداختن به فعالیتهای خلاقانه، زمانشان را پای شبکههای اجتماعی تلف میکنند. او که حالا دو سال از خرید گوشیاش میگذرد، میگوید: «شبکههای اجتماعی بیتردید من را تغییر دادهاند. دیگر توان تحمل هیچکاری نکردن را ندارم، تمرکزم کمتر شده و زندگی در لحظه برایم دشوارتر است. الگوریتمهای شبکههای اجتماعی مرا با تصاویری مواجه کردهاند که هرگز علاقهای به دیدنشان نداشتم.»
شبکههای اجتماعی مرا تغییر دادهاند. دیگر توان تحمل «هیچکاری نکردن» را ندارم
نورا، مدیر پروژهای ۲۳ ساله از اسپانیا نیز بر این باور است که کودک نباید پیش از رسیدن به ۱۳ سالگی اجازهی دسترسی به شبکههای اجتماعی را داشته باشد. او میگوید برای فرزندان آیندهاش استفاده از گوشی هوشمند را محدود و فیلترهای محتوایی را فعال خواهد کرد؛ هرچند در کنار این محدودیتها، بر گفتوگو و آگاهسازی فرزندش نیز تأکید دارد. نورا میگوید: «امیدوارم رابطهای بر پایهی اعتماد و درک متقابل بسازیم، بهگونهای که اگر فرزندم با مسئلهای ترسناک یا آزاردهنده روبهرو شد، با خیال راحت پیش من بیاید.»
او چنین تجربهای را از نوجوانی به یاد دارد: در ۱۳ سالگی، خودش و چند دختر دیگر در مدرسه پیامهایی از غریبهای در گوگل مسنجر دریافت میکردند. آن فرد موفق شد برخی از آنها را متقاعد کند که تصاویر نامناسبی برایش بفرستند و درنهایت هم به جرم کودکآزاری به زندان افتاد. نورا همچنین به یاد میآورد که همکلاسیها از طریق اپلیکیشنهای پیامرسان دیگران را مورد آزار قرار میدادند. او میگوید: «خودم هم با پیامهای زنندهای دستوپنجه نرم کردم.»
نورا مدتی بعد متوجه شد که شبکههای اجتماعی اختلال تغذیهاش را تشدید کردهاند؛ چرا که مقایسهی دائم خود با دختران دیگر و تماشای ویدیوهای تغییر وزن، او را به سوی عادتهای ناسالم تغذیهای سوق میداد. او در آن دوران بهشدت درگیر لایک گرفتن در اینستاگرام شده بود؛ آن هم در حسابی که حالا آن را حذف کرده است چون معتقد است که تجربهی سالمی برایش نبوده است.
نورا امروز نگران برادر ۱۶ سالهاش است و میگوید: «حساب تیکتاک برادرم پر شده از ایدههای بهشدت زنستیز و روایتهایی از مردسالاری سمی. دوستانش دربارهی بدن زنان حرفهایی میزنند که زننده و تحقیرآمیز است. این چیزها در دوران کودکی و نوجوانی من و دوستانم اصلاً وجود نداشت.»
یکی از کاربران نیوزلن هم در مورد استفادهی کودکان و نوجوانان از گوشیهای هوشمند گفته است:
ما آخرین نسلی بودیم که دنیای قشنگ بدون اینترنت رو تجربه کرد.
کاربر دیگری نیز با اشارهی تلویحی به تلاش شرکتها برای جبران هزینهها از طریق جلب توجه و اشغال زمان کاربران گفته است:
هر چیز قیمتی 💲 داره. باید بهایش را بپردازید…
نظر شما چیست؟ آیا بهعنوان کاربران جامعهی ایرانی، استفادهی کودکان و نوجوانان از گوشیهای هوشمند را درست میدانید؟
منبع : زومیت