چرا برخی افراد هیچوقت عکسهایشان را پست و استوری نمیکنند؟

چرا برخی افراد هیچوقت عکسهایشان را پست و استوری نمیکنند؟
برای درک ارزشمندی سکوت کاربرانی که از زندگی خود، چیزی در اینترنت پست نمیکنند، بیایید ابتدا یک سوءتفاهم تاریخی را پاک کنیم. در سالهای آغازین وب و دوران اوج فراگیری وبلاگها، جیکوب نیلسن، پژوهشگر برجسته کاربری، اصلی را مطرح کرد که به «قانون ۱ درصد» یا قانون ۹۰-۹-۱ شهرت یافت و معماری واقعی جوامع آنلاین را اینطور ترسیم میکرد:
۹۰ درصد کاربران فقط مصرفکنندهاند (میخوانند، میبینند، رد میشوند). ۹ درصد گاهی مشارکت میکنند (لایک میزنند یا کامنتی میگذارند). و تنها یک درصد هستند که محتوا تولید میکنند و صدایشان شنیده میشود.
در آن دوران، با دیدهی تحقیر به این اکثریت ۹۰ درصدی نگاه میکردند. به آنها لقب «Lurker» (به معنای کسی که در سایه کمین کرده) یا «تماشاچی مفتسوار» میدادند. پیشفرض این بود که این افراد یا تنبلاند، یا چیزی برای ارائه ندارند، یا از تکنولوژی میترسند. اما امروز، در سال ۲۰۲۵، این تعریف دچار یک دگرگونی رادیکال شده است.
پست نگذاشتن دیگر به معنی نبودن نیست و نوعی «خودداری فعال» محسوب میشود
باوجوداینکه ابزارهای تولید محتوا به شدت ساده شدهاند، مثلاً فقط کافیست دوربین گوشی را باز کنید و دکمه را فشار دهید تا یک استوری بسازید، نسبتِ ۹۰-۹-۱ همچنان پابرجاست. این پایداری آماری به ما میگوید «ناتوانی فنی» مانعِ پست گذاشتن نیست. تقریباً همه بلندند عکس پست کنند؛ پس چرا اکثریت همچنان ساکتاند؟
در وهلهی اول، معنای سکوت در عصر حاضر تغییر کرده و پست نگذاشتن دیگر به معنای «نبودن» نیست؛ بلکه شکلی از «مشارکت محیطی» یا «خودداری فعال» (Active Withholding) محسوب میشود. اکثریت خاموش، در واقع هوشمندترین بازیگران این اکوسیستماند و قوانین بازی را بهتر فهمیدهاند:
جایی که «توجه» و «داده» ارز رایج به حساب میآید، کسی که دادهای نمیدهد اما اطلاعات میگیرد، برنده است.
آنها در سکوت مشاهده میکنند، یاد میگیرند و سرگرم میشوند، اما آگاهانه از تغذیه کردن الگوریتمها با لحظات خصوصیشان سر باز میزنند. این گروه «ماده تاریک» اینترنت بهشمار میروند؛ نامرئی اما دارای جرمی سنگین که تعادل کل کهکشان وب را حفظ میکند.
اما در ذهن این افراد چه میگذرد؟ آیا واقعاً از اعتمادبهنفس بالایی برخوردارند یا صرفاً میترسند؟ برای پاسخ به این سؤال، باید از سطح جامعهشناسی عبور کنیم و نگاهی به عمق روانشناسی فردی بیندازیم؛ جایی که مفاهیمی مثل «خودمختاری» و «لذت بودن در لحظه» معنا پیدا میکنند.
فضیلت بینیازی؛ وقتی «من» کافی است
وقتی به صفحه اینستاگرامِ دوستی نگاه میکنیم که آخرین پستش مربوط به تولد سه سال پیش اوست، ناخودآگاه در ذهنمان او را قضاوت میکنیم: «نکنه افسرده شده؟» یا «شاید زندگیاش آنقدر کسالتباره که چیزی برای نشون دادن نداره؟»
اما علم روانشناسی این دست قضاوتهای رایج را رد میکند. این سکوت طولانی، نشانه خالی بودن زندگی نیست؛ بلکه میتواند نشانهای از «پرباری درونی» باشد. بیایید ببینیم چرا کسانی که عکس پست نمیکنند، اغلب از نظر روانی سالمتر و امنتر از کسانی هستند که روزی ۱۰ استوری میگذارند.
۱. معاملهای که در آن بازندهایم: باج دادن به تماشاچی
رای درک ذهنیت این «ناظران خاموش»، باید ابتدا بفهمیم وقتی دکمهی «Share» را فشار میدهیم، واقعاً چه اتفاقی در ذهن ما میافتد.
در لحظهای که شما تصمیم میگیرید عکسی از غروب خورشید یا میز شام عاشقانهتان را منتشر کنید، ناخودآگاه وارد «قراردادی نانوشته» با مخاطبان خود میشوید. شما بخشی از «استقلال» خود را قربانی میکنید، چون دیگر آن لحظه، فقط متعلق به شما نیست.
وقتی پستی را منتشر میکنید، وارد قراردادی نانوشته با مخاطبان خود میشوید
شما شروع میکنید به دیدن آن صحنه از چشم دیگران: «آیا نورش خوبه؟»، «کپشن چی بنویسم که باهوش به نظر بیام؟»، «الان ساعت ۹ شبه، وقت خوبیه برای پست گذاشتن؟».
روانشناسان این وضعیت را در چارچوب «نظریه خودمختاری» (Self-Determination Theory) توضیح میدهند. انسانها سه نیاز اساسی دارند: خودمختاری، شایستگی و ارتباط. آدمهای ساکت، با پست نکردن، نیاز اول را به شکلی قدرتمند حفظ میکنند. آنها حاضر نیستند لذت خالص نوشیدن یک قهوه را با اضطراب «کادربندی مناسب برای استوری» معامله کنند. برای آنها، تجربهکردن لحظه نمایش آن اولویت دارد.
منبع : زومیت



