سقوط تلخ خالق جارو رباتیک؛ چطور چینیها iRobot را «رایگان» صاحب شدند؟

سقوط تلخ خالق جارو رباتیک؛ چطور چینیها iRobot را «رایگان» صاحب شدند؟
آنها روی این سناریوی فرضی تأکید داشتند که اگر آمازون مالک Roomba شود، ممکن است محصولات رقیب را در نتایج جستوجو پایینتر بیاورد، شرایط فروش را برایشان سختتر کند یا آنها را بهتدریج از میدان بیرون براند.
لایهی حساستر ماجرا به دادهها مربوط میشد. جاروهای رباتیک مدرن فقط زمین را تمیز نمیکنند؛ آنها نقشهی خانهها را میدانند، مسیر حرکت افراد را یاد میگیرند و به الگوهای زندگی روزمره دسترسی پیدا میکنند.
ترکیب این دادهها با اکوسیستم آمازون؛ از دستیار صوتی گرفته تا تبلیغات هدفمند؛ برای نهادهای نظارتی تصویری نگرانکننده ترسیم میکرد، حتی اگر هیچ شواهدی از سوءاستفادهی واقعی وجود نداشت.
نهادهای نظارتی تصور میکردند آمازون با خرید آیربات قدرتمندتر میشود
برای شرکتی مثل iRobot که از نظر مالی تحتفشار بود، این بلاتکلیفی و طولانیشدن بررسیها خودش ضربهای جدی محسوب میشد. نه میتوانست روی آیندهی مستقل برنامهریزی کند و نه مطمئن بود معاملهای که به آن دل بسته، سرانجام به نتیجه میرسد.
در نهایت ژانویه ۲۰۲۴ آمازون عقب نشست، نه به این دلیل که معامله را کمارزش میدانست، بلکه چون عبور از سدهای نظارتی را بهویژه در اروپا غیرممکن میدید. بهاینترتیب رگولاتورها به هدف کوتاهمدت خود رسیدند و از بزرگتر شدن یک غول فناوری جلوگیری کردند.
ولی آیربات با ازدستدادن حمایت مالی بالقوه، وارد مرحلهای شد که دیگر ابزار چانهزنی نداشت. بازار منتظرش نمیماند، رقبا عقب نمیکشیدند و بدهیها سر جای خود باقی میماندند.
در عمل، دروازهای که برای آمازون بسته شد، بهطور غیرمستقیم راه را برای بازیگری دیگر باز کرد؛ شرکتی که نه پلتفرمی جهانی داشت و نه زیر ذرهبین دائمی رگولاتورهای غربی بود.
بدهی، افت سهام و بنبست
مشکل اصلی آیربات کمبود ایده یا فناوری نبود: رقابت قیمتی با برندهای چینی ادامه داشت، هزینههای تولید افزایش مییافت و شرکت برای سرپا ماندن بهناچار باید وام میگرفت. بدهیها بهتدریج از رویکردی موقت به باری سنگین تبدیل شدند که هر تصمیم مدیریتی را محدودتر میکرد.
نکتهی مهم اینکه آیربات از نظر عملیاتی به زنجیره تأمین خارجی وابسته بود. بخش قابلتوجهی از تولید، در اختیار پیمانکارانی قرار داشت که همزمان با فشارهای مالی شرکت، فرایندهای فروش را بیشتر در دست میگرفتند. فاصلهی میان «سازنده محصول» و «کنترلکننده جریان پول» روزبهروز کمتر میشد.
بهاینترتیب آیربات وارد قلمرویی شد که قوانینش را نه مشتریان، بلکه ترازنامه و طلبکارها تعیین میکردند. لحظهای که دیگر مهم نبود چه کسی مالک شرکت است، این «طلبکار اصلی» بود که همهچیز را مشخص میکرد.
Picea Robotics؛ از کارخانه تا مالک
منبع : زومیت



