پلتفرمهای بومی و واقعیتها
پلتفرمهای بومی و واقعیتها
همزمان با اختلالات گسترده اینترنت و قطع چند پلتفرم پرکاربرد جهانی، بحث درباره لزوم جایگزینی آنها با پلتفرمهای داخلی در دستور کار دولت، تصمیمگیران و رسانههای همسو قرار گرفته است.
البته این بحث درازدامن از دو دهه پیش، مصادیق مختلفی داشته، از شبکههای اجتماعی، تا موتورهای جستوجو و نیز سیستم عامل ملی و در چند سال اخیر نیز پیامرسانهای اینترنتی.
امروز پیامرسانهای جهانی محبوب ازجمله تلگرام، اینستاگرام و واتساپ علاوه بر ارتباطات و تبادل اطلاعات، کاربردهای فراوانی دارند که برای کاربران ایرانی نیز کارا و جذاباند و بستر وسیع تعاملات و کسب و کار و اشتغال شدهاند؛ اما از آنجا که مدیران و تصمیمگیران عمدتا روی خوشی به آنها نشان نمیدهند؛ بلکه در مسیر بدیلتراشی برای این پلتفرمها (و به طور کلی محدودسازی اینترنت) حرکت میکنند، حوادثی مانند آنچه در این روزها در جریان است، میدان خوبی برای تسریع اجرای این هدف از سوی دولت قلمداد شده است.
از چند سال پیش که تلگرام فیلتر شد، آمارهای مستند همچنان نشان از افزایش شمار کاربرانش داشته و دارد، با این حال هنوز وجه ارتباطی و اطلاعرسانی تلگرام غالب بود.
دیدگاه دولت گذشته در این زمینه مناسبتر بود و در نتیجه فناوریهای جدید و افزایش پهنای باند و گسترش پوشش تلفن همراه، به موازات افزایش چشمگیر مشترکان اینترنت، اینستاگرام به پدیده جدید فضای مجازی بدل شد و بستر شگفتی برای کسب و کارها و مشاغل خانگی در سراسر کشور در آن شکل گرفت و به همراه واتساپ، بخش اعظم فضای کسب و کار، تعاملات و ارتباطات فردی و سازمانی و آموزش را بر عهده گرفتند.
اما اکنون و در بحبوحه بحران جدیدی که در پی مرگ
مهسا امینی ایجاد شده، احتمال قطع همیشگی این دو پلتفرم جدی است تا در کنار تلگرام، کاربران آنها نیز ناگزیر به استفاده از ویپیان شوند؛ به این ترتیب در حالی که اقتصاد و معیشت دست کم 10 میلیون ایرانی به نحوی به اینستاگرام گره خورده است، خسارت وارده بر سرمایه شهروندان شامل پول و زمان، متصور نیست.
روی دیگر سکه، دولتمردان مخالف این پلتفرمها هستند که همواره خط و نشان میکشند و همزمان بر توانایی داخلی برای تولید و عرضه «هر نوع نرمافزار و پلتفرم» مشابه و حتی بهتر تأکید دارند؛ در حالی که امروز کشورهای پیشرفته نیز به جای تلاش برای اختراع دوباره چرخ، برنامههای خود را برای استفاده هرچه بهتر از این بسترها منطبق میکنند.
نکته شایان توجه اینکه چند نمونه مشابه داخلی که تاکنون معرفی شده و به دست کاربران رسیدهاند، با وجود حمایت هنگفت و مداوم دولتی و حتی اجبار به کاربرد آن، هنوز قادر به پاسخگویی به نیازهای اولیه کاربران خود در شرایط عادی نیستند، چه رسد به شرایط دشوار که همیشه شاهد ضعف مفرط یا تعطیلی بودهاند؛ برای مثال هم در دوره قطعی اینترنت در سال 98 و هم در این روزها، جستوجوگرهای اینترنت داخلی و پیامرسانها عملا غیرقابل استفاده بودند و در پاسخ به سادهترین جستوجوها عاجز ماندند.
نهایتا برای قضاوت در این زمینه نباید به ادعاهای مدیران و سیاستمداران اتکا کرد که قاعدتا انگیزه سیاسی دارد و مصرف مقطعی؛ بلکه نظر کارشناسان صنعت فناوری اطلاعات کشور ملاک قضاوت است.
نظرات قاطبه متخصصان که در مجموعههای کارشناسی و نیز اظهارنظرهای صنفی ابراز میشود، تلاش دولتمردان را نافرجام و غیرقابل اعتماد میداند. از جمله رئیس سازمان نظام صنفی رایانهای بهعنوان مرجعی علمی-صنفی در صنعت آیتی، خطاب به ابراهیم رئیسی، رئیسجمهور، با اشاره به اینکه «هنوز برای زیرساخت سادهای مانند تأمین اینترنت پرسرعت هم ناتوانیم» صراحتا تلاش برای ایجاد پلتفرمهای جهانشمولی مانند اینستاگرام و واتساپ را بیسرانجام دانسته است.
مسئولان البته همچنان بر طبل ادعاهای خود میکوبند.
(روزنامه شرق)