انگیزه مهم سردمداران پشت پرده فیلترینگ، فروش فیلترشكن است

انگیزه مهم سردمداران پشت پرده فیلترینگ، فروش فیلترشكن است
اغلب ادعاهای رسمی برای فیلتر كردن فضای مجازی خلاف واقع است. راهحل نیز تعیین یك گروه كارشناسی معتبر و تهیه گزارش و نتیجهگیری از جانب آنان است.
بهطور كلی حداقل دو انگیزه برای فیلترینگ وجود دارد كه یكی پوشش دیگری است. انگیزه دیگر پوششی برای پنهان كردن انگیزه اول است، یعنی مخالفت با جاسوسی كردن از طریق این برنامههاست، چون از بیان اولی شرم دارند، دومی را ابراز میدارند، ولی واقعیت این است كه یك انگیزه بسیار مهمتر نزد سردمداران پشت پرده فیلترینگ وجود دارد كه كاملا كتمان میشود و آن فروش فیلترشكن است. ولی خب این كار چون یك جنایت اقتصادی و حتی ضدامنیتی است آن را ابراز نمیدارند و جاسوسی خیالی را مستمسك خود قرار میدهند. در این یادداشت میكوشیم توضیح دهیم كه ماجرا چیست؟
برخی برآوردهای رسمی نشان میدهد كه گردش مالی سالانه فروش فیلترشكن حدود ۲۰ هزار میلیارد تومان(۲۰ همت) است. این رقم سرسامآوری است.
آخرین مطالعات نشان داده كه با رفع فیلتر واتسآپ مصرف فیلترشكن حدود ۸ تا ۱۲ درصد كاهش یافت. در واقع بهطور میانگین حدود ۱۰ درصد كمتر شده كه زیان ۲ هزار میلیارد تومانی به فروشندگان فیلترشكن وارد كرده است و آنان دنبال فشار برای فیلتر كردن دوباره واتسآپ هستند.
ادعای آنان ابزار جاسوسی بودن این شبكههاست. فرض كنیم كه این ادعا درست باشد. خب! با فیلتر كردن چه چیزی را حل میكنید؟ كسی كه جاسوس باشد بهترین و گرانترین فیلترشكن را میخرد و كار خودش را انجام میدهد. اتفاقا حتی اگر واتسآپ یا هر برنامه دیگر هم فیلتر نباشد، آنان برای جاسوسی كردن میكوشند از فیلترشكن استفاده كنند تا ردپایی از خود به جا نگذارند. در واقع برای آنان فیلتر بودن ارجح است.
یك ملت كه جاسوس نیست. تعدادی اندك هستند كه انواع و اقسام وسایل و شیوهها را برای كار خود خواهند داشت. به علاوه مگر هر ابزاری كه برای جاسوسی قابل استفاده باشد را حذف میكنند؟ اسلحه گرم ممنوع است، چون كاربرد آن اغلب برای اعمال خشونت و جرم است، ولی تعداد قتلهای با چاقو كه بیشتر است، پس چرا چاقو را ممنوع نمیكنند؟ چون این كار احمقانه است، زیرا 9/99 درصد استفاده از چاقو در امور مثبت است و اگر نباشد زندگی مختل میشود. به قول معروف برای یك بینماز كه در مسجد را نمیبندند. پس میلیونها نفری كه از این شبكهها استفاده میكنند، را نباید فدای احتمال جاسوسی تعدادی اندك كرد. از سوی دیگر حتی فیلترینگ مانع از استفاده مردم نشده، چون آنقدر به این شبكهها نیاز دارند كه هزینه فیلترشكن را هم میپردازند و اكثریت بسیار قاطع مردم از آن استفاده میكنند.
نكته مهم این است كه طرفداران فیلترینگ فرق میان جاسوسی و جمعآوری اطلاعات را نمیدانند یا میدانند و نمیگویند، شبكههای اجتماعی منبع عظیم اطلاعات هستند و این با جاسوسی فرق میكند. یك نظام معقول راه تولید و جمعآوری اطلاعات را نمیبندد، چون خودش هم به آن نیازمند است. اطلاعات دادههای مشاع است و باید همگان به آن اصولا راه برای انجام جاسوسی، فراوان است و بهترین آن استفاده از فیلترشكن است كه در اختیار مردم گذاشتهاید دسترسی داشته باشند و متغیر مهمی برای فهم مسائل جامعه است. پس نباید با جمعآوری داده مخالفت كرد، مسئله اصلی جاسوسی است كه اصولا راه برای انجام آن فراوان است و بهترین آن استفاده از فیلترشكن است كه در اختیار مردم گذاشتهاید. ولی نكته بسیار مهم این است كه نه فیلترینگ و نه اینترنت ملی و نه هیچ چیز دیگری نمیتوانند مانع از جمعآوری اطلاعات شوند، چون جمعآوری اطلاعات از طریق سیستم عامل نیز ممكن است. سیستم عاملی كه روی تمامی كامپیوترها و موبایلها وجود دارد. اتفاقا از آنجا بیواسطه و مستقیم میتوانند عمل كنند، در حالی كه از طریق اپلیكیشنهایی مثل واتسآپ باید با واسطه عمل كنند. مراكز دسترسی به همه اینها هم در ایالات متحده است اگر مجبور شوند این كار را خواهند كرد.
مشكل فیلترشكنها جز هزینه زیاد برای مردم، آلوده كردن كل شبكه اینترنت ایران است كه عوارض بسیار زیادی دارد و كارشناسان مربوط تعجب میكنند كه یك حكومت چگونه حاضر میشود تا این اندازه به شبكه اینترنت خود زیان برساند، بدون اینكه هیچ نتیجه مفیدی داشته باشد؟ فیلترینگ موجب مسدود شدن دسترسی ایرانیان به خیلی از سایتهای جهان است و كلا اینترنت ایران را آلوده كرده است. از همه بدتر این است كه فیلترشكن مجرای جذب جاسوس است. فیلترشكنهای مهم تولید اسراییل و كشورهای غربی است یا تحت نفوذ آنان قرار دارند و با آگهیهای جذب جاسوس مفت و مجانی افراد را در اختیار سازمانهای جاسوسی قرار میدهند.
برخی گمان میكنند كه شبكههای داخلی مشكلات جمعآوری اطلاعات را ندارند. این اشتباه است، چون سیستم عامل آنها در دسترس است و اگر بخواهند از آن طریق اقدام میكنند. برای جاسوسی امن نیز انواع راههای ارتباطی مثل استارلینك و غیره وجود دارد كه بعید است كسی از روشهای دیگر برای دادن اطلاعات جاسوسی مهم استفاده كند. برای جمعآوری اطلاعات فراتر از شبكههای مجازی میتوان از سرورهای تاسیسات شبكه، تاسیسات مخابراتی، دیتابیس و از همه مهمتر سیستم عامل هم استفاده كرد.
یكی از نكات جالب فیلترینگ این است كه اگر اینترنت فیلتر نباشد، همه اطلاعات را فقط ایالات متحده قادر است كه رصد و استفاده كند. ولی فیلترینگ موجب شده كه همه كشورهایی كه فیلترشكن تولید و عرضه میكنند نیز از این امكان بهرهمند شوند، از جمله بریتانیا، اسراییل و امارات از این موارد هستند، چون فیلترشكنها را اغلب سرویسهای اطلاعاتی خارجی تولید كرده و میفروشند. برای توجیه فیلترینگ و جا انداختن آن و كسب ۲۰ هزار میلیارد تومان پول مفت چه كارهایی كردهاند؟
یكی از اقدامات سوالبرانگیز آنان دادن خطوط آزاد شاید تا حدود دهها هزار به افراد خاص است. در واقع یك اینترنت طبقاتی درست شده است. البته برخی از این افراد به صفت حرفهای نیازمندند، ولی بسیاری از سیاسیون نیز اینترنت آزاد دارند و دركی از فیلترینگ و عوارض و زحمات آن ندارند. برخی افراد پیشنهاد میكنند كه همه این خطوط را هم فیلتر كنید تا این افراد متوجه بدبختیهای فیلترینگ بشوند، بلكه صدای مردم را بشنوند. نگاه سلبی و سودجویانه موجب فیلترینگ میشود و به جای حل مسائل، صورت آن را پاك میكنند. در حالی كه با فیلترینگ هیچ مسئلهای حل نمیشود.
فراموش نكنیم، VPNها یا شورای عالی مجازی باید در زمینه آسیبشناسی سرطان فیلترینگ و زیانهای امنیتی وی.پی.ان فروش حساس باشد ولی در عمل خواسته یا ناخواسته نقش حامی آنها را بازی كرده و با ایجاد شبهاتی پای در همان راهی میگذارد كه مطلوب محیط جاسوسی و جاسوسپروری، یعنی فیلترینگ است همان فیلترشكنها مثل دزدی است، هر قدر محدودیتها را زیاد كنید، آنان هم راههایی برای دور زدن آن پیدا میكنند. این بازی را باید به شكل دیگری حل كرد. راهحل مبارزه با دزدی نابود كردن ثروت مردم نیست، بهرهمند كردن همگان از ثروت و برخورد با تعداد اندك دزدیهای باقیمانده و افزایش نظارت است. بنابراین انگیزه موثر بر رواج و تداوم فیلترینگ هیچ كدام از دو موردی كه در ابتدا گفتم، نیست. نه جاسوسی و نه حتی ناتوان كردن مردم در دسترسی به فضای مجازی نیست. مساله در درجه اول اقتصادی است، ۲۰ همت رقم كمی نیست. در درجه دوم هم اقتصادی است. ۲۰ همت رقم زیادی است. در درجه سوم نفوذ است تا مردم را عصبانی كنند. به نظر میرسد كه انگیزههای دیگری هم در این میان باشد. برخی مثل صدا و سیما فضای مجازی را رقیب جدی خود میدانند و به جای همراه شدن با آزادی رسانه، دنبال محدود كردن آن هستند. نمونه آن محدودیت برای تولید برنامه از سوی تلویزیونهای اینترنتی است.
پیشنهاد مشخص این است كه آقای پزشكیان یك گروه كارشناسی مستقل و مورد اعتماد جامعه و شناخته شده را مسئول بررسی و ارائه گزارشی درباره فیلترینگ كند و هر چه گفتند را عمل كند. زیر بار افراد ناشناس و دارای منفعتهای شخصی نروید. البته شاید بگویند كه كشورهای دیگر هم مثل فرانسه محدودیت گذاشتهاند، این هم سفسطه است، زیرا محدودیتهای دسترسی به فضای مجازی در كوتاهمدت و برای موضوعات مشخص شاید یكی از راههای قابل قبولی باشد ولی تداوم آن برای سالها و توسعه آن به همه موارد جز نابودی اینترنت هیچ اثر دیگری ندارد.
جالب اینكه تاكنون یك گزارش مستند از چگونگی جاسوسی یا جمعآوری اطلاعات از این فضا یا تولید نشده یا در دسترس كارشناسان قرار نگرفته است. البته گزارش مقابل آن كه كلا فیلترینگ را زیانبار میداند در دسترس است. اگر بخواهیم واقعبین باشیم باید بگوییم كه تاكید بر واتسآپ و سایر شبكههای اجتماعی به عنوان مجرای جاسوسی و كوشش برای فیلترینگ، تامینكننده منافع مادی آنان است، همچنین به نوعی ایز گم كردن و آدرس غلط دادن است كه حواسهای همه از شناسایی مجاری اصلی جاسوسی باز بمانند.
شورای عالی مجازی منطقا باید در زمینه آسیبشناسی سرطان فیلترینگ و زیانهای امنیتی میكروبهای وی.پی.ان فروش حساس باشد و برای صیانت از این فضا وارد عرصه شود ولی متاسفانه و در عمل خواسته یا ناخواسته نقش حامی آنها را بازی كرده و با ایجاد شبهاتی پای در همان راهی میگذارد كه مطلوب محیط جاسوسی و جاسوسپروری، یعنی فیلترینگ است. این شورا متاسفانه در یكسال گذشته هیچ اقدامی موثر برای فیلترینگ نكرده و فقط رفع فیلتر دو پلتفرم(واتسآپ و گوگلپلی) را آن هم تحت فشار افكار عمومی پذیرفته است كه در مورد واتسآپ نیز دوباره دارد به تنظیمات كارخانه برمیگردد.
به نظر میرسد كه آقای رییسجمهور باید بدون فوت وقت درخواست تغییرات اساسی در این شورا را بدهند. مختصر اینكه مبارزه با وی.پی.ان و عوارض آن، موضوع داشتن و نداشتن اینترنت است. وی.پی.ان مثل یك موجود زنده است كه با فضولات خود بستر اینترنت را آلوده میكند. اگر بخواهیم با این اهداف وی.پی.ان نداشته باشیم باید اینترنت را ببندیم و اگر بخواهیم به فیلترینگ ادامه دهیم، باید تبعات سنگین آن علیه منافع ملی و مردم را تحمل كنیم. تبعاتی كه در ادامه سنگینتر هم خواهد شد.
در پایان میپرسیم؛ این چه سیاستی است كه هماكنون تلگرام فیلتر است ولی ۵۵ میلیون كاربر ایرانی دارد؟ و صدای هیچ فیلتركنندهای هم در نمیآید؟ آیا این خاك پاشیدن بر واقعیت و سیاستگذاری نیست؟ بله؛ آقای رییسجمهور! /اعتماد